کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
چیزه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
چیزه
لغتنامه دهخدا
چیزه . [ زَ ] (اِخ ) دهی است جزء دهستان طارم پائین بخش سیردان شهرستان زنجان . در 28هزارگزی جنوب باختری سیردان سر راه عمومی سیردان به زنجان واقع است و 554 تن سکنه دارد. از چشمه آبیاری میشود. محصولش غلات وسیب زمینی است . اهالی به کشاورزی و قالیچه و جاج...
-
چیزه
لغتنامه دهخدا
چیزه . [ زَ / زِ ] (اِ) منقاش و موچین که زنان بدان موها را برکنند. (ناظم الاطباء).
-
واژههای مشابه
-
چیزه بوذ
لغتنامه دهخدا
چیزه بوذ. [ زِ ] (اِ) سبب . باعث . جهت . دلیل . (ناظم الاطباء).
-
چیزه بوذگر
لغتنامه دهخدا
چیزه بوذگر. [ زِ گ َ ] (اِ مرکب ) مسبب . (ناظم الاطباء).
-
جستوجو در متن
-
allhallow
دیکشنری انگلیسی به فارسی
همه چیزه
-
thingal
دیکشنری انگلیسی به فارسی
چیزه
-
thingum
دیکشنری انگلیسی به فارسی
چیزه
-
آرد کپیدن
واژهنامه آزاد
آرد را ربودن و بلعیدن به کسی که قبل از تهیه نان یا هر چیزه دیگه مواد اولیه را ببلعد. عجله در خوردن،آدم همیشه گشنه و فرصت طلب.
-
بروچ
لغتنامه دهخدا
بروچ . [ ب َرْ وَ ] (اِخ ) دهی است ازدهستان طارم سفلی بخش سیردان شهرستان زنجان . سکنه ٔ آن 271 تن است . آب آن از رودخانه ٔ چیزه و محصول آن غلات و سیب زمینی است . (از فرهنگجغرافیایی ایران ج 2).