کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
چیت بند پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
چیت بند
لغتنامه دهخدا
چیت بند. [ ب َ ] (اِخ ) دهی است از بخش میان کنگی شهرستان زابل . در ده هزارگزی شمال باختری ده دوست محمد نزدیک مرز افغانستان واقع شده و 166 تن سکنه دارد.از رودخانه ٔ هیرمند آبیاری میشود. محصولش غلات و شغل اهالی زراعت است . (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 8...
-
واژههای مشابه
-
چیت ساز
لغتنامه دهخدا
چیت ساز. (نف مرکب ) (مرکب از «چیت » + «ساز» مخفف سازنده ) چیتگر. سازنده ٔ چیت . || آنکه چیت ها را رنگ کند : به این قالب خشک بی جان مراحیات است از چیت سازان مرا.طاهر وحید (از آنندراج ).
-
چیت موصلی
دیکشنری فارسی به عربی
شاش
-
چیت و پیت
لغتنامه دهخدا
چیت و پیت . [ ت ُ ] (اِ مرکب ، از اتباع ).
-
چیت و چادُری
فرهنگ گنجواژه
پارچههای ارزان.
-
جستوجو در متن
-
اسم مصدر
لغتنامه دهخدا
اسم مصدر. [ اِ م ِ م َ دَ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) اسم مصدر در عربی : ابن مالک در الفیة گوید : بفعله المصدر الحق فی العمل مضافاً او مجرداً او مع اَل ان کان فعل مع اَن او ما یحل محلّه و لاسم مصدر عمل .عبدالرحمن سیوطی در شرح بیت اخیر در «بهجةالمرضیة»...