کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
چگالی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
density of image, image density
چگالی تصویر
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی نقشهبرداری] میزان کدری یا تاریکی در شفافیت یک تصویر مثبت یا منفی
-
current density
چگالی جریان
واژههای مصوّب فرهنگستان
[فیزیک] جریان الکتریکیای که از واحد سطح مقطع جسم رسانا میگذرد
-
green density
چگالی خام
واژههای مصوّب فرهنگستان
[سراميک] چگالی بدنۀ سرامیک پیش از تفجوشی
-
joint density
چگالی درزه
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زمینشناسی] نسبت طول درزه به واحد سطح
-
چگالی ژنی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زیستشناسی-ژنشناسی و زیستفنّاوری] ← تراکم ژنی
-
pycnometer, pyknometer
چگالیسنج
واژههای مصوّب فرهنگستان
[فیزیک] ظرفی مدرج با حجم معین که چگالی مایع درون آن را ازطریق توزین مشخص میکنند متـ . چگالیسنج مایع
-
pycnometry
چگالیسنجی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[فیزیک] اندازهگیری چگالی مایع ازطریق توزین آن در ظرفی با حجم معین متـ . چگالیسنجی مایع
-
pycnocline
چگالیشیب
واژههای مصوّب فرهنگستان
[اقیانوسشناسی] لایهای از آب اقیانوسها که در آن چگالی نسبت به عمق بهتندی افزایش مییابد
-
pycnoclinal
چگالیشیبی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[اقیانوسشناسی] ویژگی مربوط به چگالیشیب
-
apparent density
چگالی ظاهری
واژههای مصوّب فرهنگستان
[ژئوفیزیک] ← چگالی کپهای
-
areal density
چگالی مساحتی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[نجوم رصدی و آشکارسازها] جرم واحد سطح آینه
-
theoretical density
چگالی نظری
واژههای مصوّب فرهنگستان
[سراميک] چگالی ماده که ازطریق محاسبۀ شمار اتمها در خانک واحد و اندازهگیری ابعاد شبکه به دست میآید
-
true density, powder density
چگالی واقعی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[سراميک] نسبت جِرم ماده به حجم واقعی آن
-
چگالی سنج
فرهنگ فارسی عمید
(اسم، صفت فاعلی) (فیزیک) čegālisanj وسیلهای که با آن درجۀ غلیظ بودن مایعات را میسنجند؛ هیدرومتر.
-
very low-density lipoprotein, VLDL
لیپوپروتئین بسکمچگالی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[تغذیه] نوعی لیپوپروتئین در خون که عموماً در کبد ساخته میشود و ذرات آن بین 30 تا 80 نانومتر است و تریگلیسریدها را از کبد و رودۀ کوچک به بافتهای چربی و ماهیچهای حمل میکند