کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
چکیدن پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای همآوا
-
چَکیدَن
لهجه و گویش بختیاری
akidan زاییدن چند توله از یک شکم درپستاندارانى همچون سگ و گربه و گرگ.
-
چُکیدَن
لهجه و گویش بختیاری
čokidan فرو رفتن هر چیزِ نوکتیز مانند میخ وسوزن در بدن، فرو رفتن پا در گِل و قیر ومانند آنčokid be gel> :به گِل فرو رفت؛xâr čokid be pâm:خار به پایم فرو رفت> .
-
جستوجو در متن
-
چگیدن
لغتنامه دهخدا
چگیدن . [ چ َ دَ ] (مص ) چکیدن . و رجوع به چکیدن شود.
-
فروچکیدن
فرهنگ فارسی عمید
(مصدر لازم) [قدیمی] foručekidan چکیدن؛ به پایین چکیدن؛ قطرهقطره ریختن.
-
تُکیدَن
لهجه و گویش بختیاری
tokidan چکیدن.
-
تراویدن
واژگان مترادف و متضاد
تراوش کردن، ترشح کردن، چکیدن
-
trickle
دیکشنری انگلیسی به فارسی
سرماخوردگی، چکه، چکیدن، چکانیدن
-
trickled
دیکشنری انگلیسی به فارسی
سرخ شده، چکیدن، چکانیدن
-
dripping
دیکشنری انگلیسی به فارسی
چکیدن، چکه کردن، چکانیدن، ژوشیدن
-
trickling
دیکشنری انگلیسی به فارسی
تریکلینگ، چکیدن، چکانیدن
-
اشکیدن ،اشکیده ،اشکان
لهجه و گویش تهرانی
چکیدن/چکیده/چکان
-
چیک چیک
لهجه و گویش تهرانی
صدا ی چکیدن
-
زوهیدن
لغتنامه دهخدا
زوهیدن . [ دَ ] (مص ) چکیدن آب از سقف بواسطه ٔ باران . (آنندراج ). چکیدن و تراویدن . (ناظم الاطباء). || عرق کردن . (ناظم الاطباء).
-
چک
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) ‹چکه› [عامیانه] ček ۱. صدای افتادن قطرۀ آب یا مایع دیگر.۲. (بن مضارعِ چکیدن) =چکیدن