کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
چکوک پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
چکوک
/čakuk/
معنی
۱. = چغک
۲. = چکاوک
فرهنگ فارسی عمید
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
چکوک
فرهنگ فارسی معین
(چَ) (اِ.) = چعک . جغوک :گنجشک .
-
چکوک
لغتنامه دهخدا
چکوک . [ چ َ ] (اِ) چکاوک باشد. (فرهنگ اسدی ). مرغکی چون گنجشک که آواز لطیف کند و او را به فارسی چکاو و چکاوک و به عربی قبره و «قنبره » نیز گویند. (از حاشیه ٔ فرهنگ اسدی چ اقبال ص 258). چکاوک که ابوالملیح باشد. (برهان ) (از آنندراج ). چکاوک . (ناظم ا...
-
چکوک
لغتنامه دهخدا
چکوک . [ چ ُ ] (اِ)به معنی گنجشک باشد. (برهان ) (آنندراج ). گنجشک و چغوک . (ناظم الاطباء). چغک و چغو و عصفور. و رجوع به چغک و چغوک و گنجشک شود.
-
چکوک
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) (زیستشناسی) [قدیمی] čakuk ۱. = چغک۲. = چکاوک
-
چکوک
واژهنامه آزاد
ملخ های کوچک
-
جستوجو در متن
-
چتوک
لغتنامه دهخدا
چتوک . [ چ ُ ] (اِ) بمعنی چغوک است که گنجشک باشد و بعربی عصفور خوانند.(برهان ). گنجشک باشد و آن را چغوک و چکوک نیز خوانند. (جهانگیری ). بمعنی گنجشک یعنی سرچه و چغک و چکوک .(شعوری ). بمعنی چقوق است که گنجشک باشد و بعربی عصفور خوانند. (آنندراج ). چغوک ...
-
چگوک
لغتنامه دهخدا
چگوک . [ چ ُ ] (اِ) بمعنی چغوک است که گنجشک باشد. (برهان ) (از جهانگیری ) (از آنندراج ). گنجشک که چغوک و چغک نیز گویند. (رشیدی ). چغوک . (ناظم الاطباء). چکوک و چگک . عصفور : آنکه شهباز همتش گه صیدکرکس چرخ بشکرد چو چگوک . فخری (از فرهنگ رشیدی ).رجوع ...
-
کاسنی صحرائی
لغتنامه دهخدا
کاسنی صحرائی . [ ی ِ ص َ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) هندباالبری . قاصد. طلخشوق . خش السلاطه . یعضید. تلخ جوک . تلخ چکوک . طرخشقون . طرحشقوق . خندریلی . علث . طرخشقوس .
-
ابویعقوب
لغتنامه دهخدا
ابویعقوب . [ اَ بو ی َ ] (ع اِ مرکب ) بنجشک . گنجشک . عصفور. (المزهر). چغو. چغوک . چکک . چکوک . خانگی . ونج . مرکو. میچکا (به لهجه ٔ مازندرانی ).
-
خرچکوک
لغتنامه دهخدا
خرچکوک . [ خ َ چ َ ] (اِ) دستنبو. شمامه را گویند و بعضی گویند گیاهی است که خوردن آن شیر زنان افزاید و چون از چکوک که نام گیاهی است بزرگتر است او را بدین نام خوانند و آنرا خروک نیز گویند و بعضی گفته چکوک خرفه است . (از آنندراج ). گیاهی که خروک نیز گوی...
-
چگک
لغتنامه دهخدا
چگک . [ چ ُ گ ُ ] (اِ) بر وزن و معنی چغک باشد که گنجشک است . (برهان ). گنجشک را گویند. و آن را چغک و چغوک نیز گویند. (جهانگیری ). گنجشک که چغوک و چقک نیز گویند. (رشیدی ). گنجشک و چغوک و چغک . (انجمن آرا) (آنندراج ). چغوک و گنجشک . (ناظم الاطباء). چغو...
-
چغوک
لغتنامه دهخدا
چغوک . [ چ ُ یاچ َ ] (اِ) بمعنی گنجشک باشد. (برهان ). بمعنی چغک است و آن را چغنه نیز خوانند. (جهانگیری ). چغو. (آنندراج ). گنجشک و عصفور. (ناظم الاطباء). چغوک و چغک و چکوک و عصفور : چون ماهی شیم کی خورد غوطه چغوک ؟کی دارد جغد خیره سر لحن چکوک ؟ لبیبی...
-
جوکک
لغتنامه دهخدا
جوکک . [ ک َ ] (اِ) مرغکی است بغایت کوچک و بعضی گویند گنجشک است . (برهان ). فروخ ماکیان بود. (اسدی ) (حاشیه ٔ برهان چ معین ). جوجه . چغک . چغوک . چکک . چکوک . چگک . (حاشیه ٔ برهان چ معین ). جوگک : آهو با شیر کی تواند کوشیدجوکک با باز کی تواند پرّید؟ ...
-
چکاو
لغتنامه دهخدا
چکاو. [ چ َ ] (اِ) چکاوک بود. (فرهنگ اسدی ). مرغی است چند گنجشکی و بر سر خوجی دارد و بانگی زند خوش و تازیش قبره است . (فرهنگ اسدی حاشیه ٔ ص 409). چکاوک بود و چکوک نیز گویند و به تازی قبره گویند. (فرهنگ اسدی حاشیه ٔ ص 409). همان چکاوک و چکوک است که به...