کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
چکنه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
چکنه
/čekane/
معنی
۱. خردهمالک.
۲. آب، ملک، یا گلهای که چند مالک داشته باشد.
۳. گلهای که هریک از روستاییان چند گوسفند در آن داشته باشند.
۴. چوپانی که گلۀ گوسفند متعلق به روستاییان را بچراند.
فرهنگ فارسی عمید
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
چکنه
لغتنامه دهخدا
چکنه . [ چ َ ن َ ] (اِخ ) مؤلف مرآت البلدان نویسد: «دو قریه است در سر ولایت نیشابور که یکی را چکنه علیا و دیگری را چکنه سفلی نامند و این دو قریه خالصه ٔ دیوانی و قدیم النسق اند و هوایی سردسیری دارند و از آب چشمه مشروب میشوند». (از مرآت البلدان ج 4 ص...
-
چکنه
لغتنامه دهخدا
چکنه . [چ ِ ن َ / ن ِ ] (اِ) در تداول روستائیان فیض آباد محولات بخش تربت حیدریه ، به معنی خرده مالک است ، چنانکه گویند: آب چکنه یا ملک چکنه یا گله ٔ چکنه به معنی آب یاملک یا رمه ای که متعلق به چندین مالک و صاحب است .
-
چکنه
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [قدیمی] čekane ۱. خردهمالک.۲. آب، ملک، یا گلهای که چند مالک داشته باشد.۳. گلهای که هریک از روستاییان چند گوسفند در آن داشته باشند.۴. چوپانی که گلۀ گوسفند متعلق به روستاییان را بچراند.
-
چکنه
واژهنامه آزاد
چِکِنِه (chekeneh):چسبناک . نوچ . (ریشه:مانند کنه)
-
چکنه
واژهنامه آزاد
(باکسره چ و سکون کاف) سمج
-
چکنه
واژهنامه آزاد
(ص) (عا) (چ ِ ک ِ) چسبناک، چسبناکی که بر اثر تماس با شیرینی ایجاد می شود، نوچ
-
واژههای مشابه
-
چکنه بالا
لغتنامه دهخدا
چکنه بالا. [ چ َ ن َ ] (اِخ ) مرکز بخش سرولایت شهرستان نیشابور که در 90 هزارگزی شمال باختری نیشابور بر سر راه شوسه ٔ عمومی سبزوار به مشهد و قوچان واقع است . این محل کوهستانی و معتدل است و 915 تن سکنه دارد. آبش از قنات . محصولش غلات ، پنبه و میوه . شغ...
-
چکنه پائین
لغتنامه دهخدا
چکنه پائین . [ چ َ ن َ ] (اِخ ) دهی از دهستان سرولایت بخش سرولایت شهرستان نیشابور که در 4 هزارگزی جنوب چکنه بالا واقع است . کوهستانی و معتدل است و 1417 تن سکنه دارد. آبش از قنات . محصولش غلات . شغل اهالی زراعت و کرباس بافی و راهش اتومبیل رو است . این...
-
جستوجو در متن
-
ایدلیک
واژهنامه آزاد
نام چشمه ای است در 2 کیلومتری روستای چکنه علیا از توابع نیشابور در استان خراسان رضوی
-
ینگ
لغتنامه دهخدا
ینگ . [ ی ِ ] (اِخ ) دهی است از دهستان بارمعدن بخش سرولایت شهرستان نیشابور، واقع در 39000گزی جنوب باختری چکنه بالا، با 158 تن سکنه . آب آن از قنات و راه آن مالرو است . (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9).
-
ینگجه
لغتنامه دهخدا
ینگجه . [ ی ِ گ ِ ج َ ] (اِخ ) دهی است از دهستان سرولایت بخش سرولایت شهرستان نیشابور، واقع در 18000گزی جنوب باختری چکنه بالا، با 521 تن سکنه . آب آن از قنات و راه آن مالرو است . (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9).
-
دزق
لغتنامه دهخدا
دزق . [ دِ ] (اِخ ) دهی است از دهستان سرولایت بخش سرولایت ، شهرستان نیشابور. واقع در 12هزارگزی غرب چکنه بالا، با 871 تن سکنه . آب آن از قنات و راه آن مالرو است . (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9).
-
دربند
لغتنامه دهخدا
دربند. [ دَ ب َ ] (اِخ ) دهی است از دهستان سرولایت بخش سرولایت شهرستان نیشابور، واقع در 24هزارگزی باختر چکنه بالا، با 137 تن سکنه . آب آن از قنات و راه آن مالرو است . (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9).