کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
چکسه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
چکسه
/čakse/
معنی
۱. کاغذی که عطار در آن مشک و عنبر یا داروی دیگر میپیچد.
۲. کاغذ درهمپیچیده و مچالهشده: ◻︎ بنشست و یکی کاغذکی چکسه برون کرد / حاصل شده از کدیه به جوجو نه به مثقال (انوری: ۶۷۱).
۳. ‹چکس› نشیمن باز و شاهین؛ لانه و آشیانهای که برای پرندگان شکاری درست میکنند: ◻︎ عنان به مرکب توسن مده مگر به حساب / به چکسه بازنیاید چو اوج گیرد باز (نزاری: رشیدی: چکسه).
فرهنگ فارسی عمید
دیکشنری
tiny
-
جستوجوی دقیق
-
چکسه
فرهنگ فارسی معین
(چَ س ) (اِ.) = چکس : آشیانه باز و مرغان شکاری .
-
چکسه
فرهنگ فارسی معین
( ~.) (اِ.) پارچة کاغذی که در آن دوا و چیزهای دیگر پیچند.
-
چکسه
لغتنامه دهخدا
چکسه . [ چ َ س َ / س ِ ] (اِ) پارچه ٔ کاغذی را گویند که عطاران در آن مشک و عنبر و سفوف و سنون و زرو دارو وامثال آن پیچیده باشند و آن درهم شکسته شده باشد. (برهان ). کاغذی را گویند که در میان آن مشک و عنبر و زرو دارو و سفوف و سنون و امثال آن نهاده بپیچ...
-
چکسه
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [قدیمی] čakse ۱. کاغذی که عطار در آن مشک و عنبر یا داروی دیگر میپیچد.۲. کاغذ درهمپیچیده و مچالهشده: ◻︎ بنشست و یکی کاغذکی چکسه برون کرد / حاصل شده از کدیه به جوجو نه به مثقال (انوری: ۶۷۱).۳. ‹چکس› نشیمن باز و شاهین؛ لانه و آشیانهای که برای...
-
جستوجو در متن
-
چکس
لغتنامه دهخدا
چکس . [ چ َ ] (اِ)پارچه ٔ کاغذی که در آن دوا چیزهای دیگری می پیچند. (ناظم الاطباء). و رجوع به چکسه شود. || نشمین باز و چرغ و شاهین و جز آن . (ناظم الاطباء). و رجوع به چَکَس و چکسه شود. || هر چیز خرد و کوچک . (ناظم الاطباء). و رجوع به چکسه شود. || وقت...
-
چکس
لغتنامه دهخدا
چکس . [ چ َ ک َ ] (اِ) نشینه و نشیمن چرغ و بازو شاهین و امثال آن را گویند. (برهان ). نشینه ٔ باز و جره و امثال آن . (از جهانگیری ). نشینه ٔ باز و باشه و امثال آن . (رشیدی ). نشینه ٔ باز و باشه و آن را «چکسه [ » بر وزن عکسه ] نیز گفته اند. (انجمن آرا)...