کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
چکاچاک پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
چکاچاک
/čakāčāk/
معنی
صدای به هم خوردن سلاحهایی از قبیل شمشیر، گرز، تبرزین، و امثال آنها یا هر صدایی مانند آن: ◻︎ برآمد چکاچاک زخم تبر / خروش سواران پرخاشخر (فردوسی: ۵/۱۸۱).
فرهنگ فارسی عمید
دیکشنری
clank, clash
-
جستوجوی دقیق
-
چکاچاک
لغتنامه دهخدا
چکاچاک . [ چ َ ] (اِ صوت ) آواز و صدای ضربت تیغ و شمشیر و گرز باشد که از پی هم زنند. (برهان ). آواز گرز و شمشیر که در پی هم زنند. (انجمن آرا) (آنندراج ). آواز ضرب شمشیر و گرز که پی هم زنند. (رشیدی ). چکاچک و صدای برخورد تیغو شمشیر و گرز و جز آن بر جا...
-
چکاچاک
فرهنگ فارسی عمید
(اسم صوت) [مخففِ چاکاچاک] ‹چکاچک، چکچاک، چکچک، چخاچخ، چقاچاق، چقاچق› čakāčāk صدای به هم خوردن سلاحهایی از قبیل شمشیر، گرز، تبرزین، و امثال آنها یا هر صدایی مانند آن: ◻︎ برآمد چکاچاک زخم تبر / خروش سواران پرخاشخر (فردوسی: ۵/۱۸۱).
-
چکاچاک
واژهنامه آزاد
نوعی تکنیک نواختن سازهای مضرابی مانند تار و گیتار.
-
جستوجو در متن
-
clanks
دیکشنری انگلیسی به فارسی
چنگال، چکاچاک، چکاچاک کردن
-
clank
دیکشنری انگلیسی به فارسی
کلانتر، چکاچاک، چکاچاک کردن
-
چخاچخ
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [قدیمی] čaxāčax = چکاچاک
-
چک چاک
فرهنگ فارسی عمید
(اسم صوت) čakčāk =چکاچاک
-
clanked
دیکشنری انگلیسی به فارسی
چسبیده، چکاچاک کردن
-
جفاجف
فرهنگ فارسی عمید
(اسم صوت) [قدیمی] jafājaf صدای برخورد شمشیرها به یکدیگر؛ چکاچاک.
-
clanking
دیکشنری انگلیسی به فارسی
چرت زدن، چکاچاک کردن
-
چک
فرهنگ فارسی معین
( ~.) (اِصت .) = چکاچاک . چکاچک . چقاچاق : آواز ضربت تیغ ، صدایی که از چیزی برآید مانند شکستن چوب و نی و خوردن چیزی بر چیزی .
-
چاکاچاک
فرهنگ فارسی عمید
(اسم صوت) ‹چاکچاک، چکچاک، چاقاچاق› [قدیمی] čākāčāk = چکاچاک: ◻︎ ترنگ تیر و چاکاچاک شمشیر / دریده مغز پیل و زهرۀ شیر (نظامی۲: ۱۸۸).
-
چکاچک
فرهنگ فارسی عمید
(اسم صوت) čakāčak = چکاچاک: ◻︎ ز بیم چکاچک که آمد ز تیر / کفن گشت در زیر جوشن حریر (نظامی۱۷: ۶۷۸).
-
چک چک
فرهنگ فارسی عمید
(اسم صوت) čakčak =چکاچاکچکچک۲. (قید) بهصورت قطرهقطره و پیدرپی: قطرات اشک چکچک از صورتش بر زمین میریخت.