کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
چپ دره پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
چپ دره
لغتنامه دهخدا
چپ دره . [ چ َ دَ رِ ] (اِخ ) دهی است از دهستان حومه ٔ بخش تکاب شهرستان مراغه که در7هزارگزی جنوب باختری تکاب ، در مسیر ارابه رو تکاب به میرانشاه واقع شده . کوهستانی ومعتدل است و 300 تن سکنه دارد. آبش از چشمه ، محصولش غلات ، بادام ، حبوبات و کرچک . شغ...
-
چپ دره
لغتنامه دهخدا
چپ دره . [ چ َ دَ رِ ] (اِخ ) دهی است جزء دهستان سلطانیه ، بخش حومه ٔ شهرستان زنجان که در 54هزارگزی زنجان و 3هزارگزی راه سلطانیه به قیدار واقع شده . کوهستانی و سردسیر است و 209 تن سکنه دارد. آبش از رودخانه و چشمه ، محصولش غلات ، بنشن ، انگور و میوه ،...
-
واژههای مشابه
-
چِپَ
لهجه و گویش گنابادی
chepa در گویش گنابادی به معنای برعکس و برخلافِ هم میباشد ، انداختن
-
چَپ
لهجه و گویش بختیاری
čâp چپ.
-
چُپ
لهجه و گویش بختیاری
čop مات، بور، خجلتزده.
-
چپ چپ
لغتنامه دهخدا
چپ چپ . [ چ َ چ َ ] (اِخ ) دهی است جزء دهستان زنجانرود بخش حومه ٔشهرستان زنجان که در 66هزارگزی شمال باختری زنجان و60هزارگزی راه تبریز به زنجان واقع شده . کوهستانی وسردسیر است و193 تن سکنه دارد. آبش از قنات ، محصولش غلات و برنج ، شغل اهالی زراعت و باف...
-
چپ چپ
دیکشنری فارسی به عربی
بانحراف , منحرف
-
چپ چپ سِیل کِردن
لهجه و گویش بختیاری
čap čap seyl kerdan با خشم نگاه کردن.
-
چپ چپ کِردن
لهجه و گویش بختیاری
ap čap kerdan گرداندن چند رأس گاو روى خوشههاىجا مانده از خرمنکوب براى جدا کردندانه از پوشینه.
-
چَپ و چَپ
فرهنگ گنجواژه
غضب آلود. چپ چپ نگاه کردن.
-
گیرانۀ چپ
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم پایۀ پزشکی] ← اشتقاق افزودۀ چپ
-
چپ افتادن
واژگان مترادف و متضاد
۱. دشمنشدن ۲. دشمنی کردن، مخالفت کردن، کینهتوزشدن، خصمانه رفتار کردن ≠ همراهی کردن
-
چپ دادن
واژگان مترادف و متضاد
۱. فریفتن، گولزدن، فریب دادن ۲. منحرف ساختن، ردگم دادنآدرس عوضی دادن ۳. ترک کردن، رها کردن، واگذاشتن
-
چپ زدن
واژگان مترادف و متضاد
۱. چپ کردن، تغییر مسیر دادن، انحرافی رفتن، منحرف شدن(از راه) ۲. تندروی کردن، افراطی بودن