کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
چپ بر پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
مدافع چپ
واژههای مصوّب فرهنگستان
[ورزش] ← دفاع چپ
-
left identity
همانی چپ
واژههای مصوّب فرهنگستان
[ریاضی] عضوی مانند e از یک مجموعه با عمل دوتایی 0 که به ازای هر عضو a از آن مجموعه e0a=a
-
میانی چپ
واژههای مصوّب فرهنگستان
[ورزش] ← بازیکن میانی چپ
-
left ideal
آرمانۀ چپ
واژههای مصوّب فرهنگستان
[ریاضی] فرمولدار
-
اشتقاق چپ
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم پایۀ پزشکی] ← اشتقاق افزودۀ چپ
-
چپبَر
واژههای مصوّب فرهنگستان
[رایانه و فنّاوری اطلاعات] ← کلید چپبَر
-
goofy footer, goofy
چپپا
واژههای مصوّب فرهنگستان
[ورزش] تختهبرفسُری که برخلاف معمول، پای راست خود را در جلوی تختهبرف و پای چپ را در عقب آن قرار میدهد
-
left-aligned
چپتراز
واژههای مصوّب فرهنگستان
[رایانه و فنّاوری اطلاعات] متنی که از سمت چپ تراز شده باشد
-
levorotation, levulorotation
چپچرخش
واژههای مصوّب فرهنگستان
[شیمی] چرخش صفحۀ قطبش نور قطبیدۀ مسطح در جهت پادساعتگَرد
-
stage left, house right, prompt side, PS
چپِ صحنه
واژههای مصوّب فرهنگستان
[هنرهای نمایشی] قسمتی از صحنه که در طرف چپ بازیگر قرار دارد و از دید تماشاگر طرف راست صحنه محسوب میشود
-
چپ دادن
فرهنگ فارسی معین
(چَ. دَ) (مص م .) 1 - فریفتن . 2 - واگذاشتن .
-
چپ زدن
فرهنگ فارسی معین
(چَ. زَ دَ) (مص ل .) 1 - از راه دیگر رفتن ، راه را کج کردن . 2 - تندروی در عقاید سیاسی .
-
چپ شدن
فرهنگ فارسی معین
(چَ. شُ دَ) (مص ل .) 1 - منحرف شدن ، واژگون گردیدن . 2 - طرف دار سیاست دست چپی شدن .
-
دست چپ
لغتنامه دهخدا
دست چپ . [ دَ ت ِ چ َ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب )دستی که در سمت چپ بدن است . یسار. شمال . رجوع به دست چپ ذیل ترکیبات دست شود. || سپرز، و آن پاره ٔ گوشت سیاه باشد متصل به جگر محل تکون سوداء و به عربی طحال گویند. (لغت محلی شوشتر، نسخه ٔ خطی ).
-
دست چپ
لغتنامه دهخدا
دست چپ . [ دَ چ َ ] (ص مرکب ) چپ دست . کسی که با دست چپ کار می کند. (ناظم الاطباء).