کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
چپیدن پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
چپیدن
/ča(e)pidan/
معنی
۱. درهم فرورفتن.
۲. بهزور در جایی داخل شدن؛ بهزور و فشار میان جمعی درآمدن و جا گرفتن.
۳. جا شدن چیزی در چیز دیگر بهزور و فشار.
فرهنگ فارسی عمید
دیکشنری
herd, jam, overcrowd, squeeze
-
جستوجوی دقیق
-
چپیدن
فرهنگ فارسی معین
(چَ دَ) (مص ل .) جا شدن چیزی در چیز دیگر با زور و فشار.
-
چپیدن
لغتنامه دهخدا
چپیدن . [ چ َ دَ ] (مص جعلی ) میل کردن بجانب چپ . (برهان ) (انجمن آرا) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). کنایه از طرفی بطرف دیگر گردیدن باشد. (برهان ) (ناظم الاطباء). || (اصطلاح سیاست ) متمایل شدن به افکار چپ . پیوستن به چپروان سیاسی . || بزور درآمدن . بزور...
-
چپیدن
فرهنگ فارسی عمید
(مصدر لازم) [عامیانه] ča(e)pidan ۱. درهم فرورفتن.۲. بهزور در جایی داخل شدن؛ بهزور و فشار میان جمعی درآمدن و جا گرفتن.۳. جا شدن چیزی در چیز دیگر بهزور و فشار.
-
چپیدن
دیکشنری فارسی به عربی
حشد
-
واژههای مشابه
-
چَپیدن
لهجه و گویش تهرانی
بزور داخل شدن
-
چِپیدن
لهجه و گویش تهرانی
کج شدن، خراب شدن بار شیشه گردر کوره
-
واژههای همآوا
-
چَپیدن
لهجه و گویش تهرانی
بزور داخل شدن
-
چِپیدن
لهجه و گویش تهرانی
کج شدن، خراب شدن بار شیشه گردر کوره
-
جستوجو در متن
-
چپیدنی
لغتنامه دهخدا
چپیدنی . [ چ َ دَ ] (ص لیاقت ) قابل چپیدن . درخور چپیدن . و رجوع به چپیدن شود.
-
تپیدن
فرهنگ فارسی عمید
(مصدر لازم) [عامیانه] tapidan بهزور و فشار در جایی داخل شدن؛ چپیدن.
-
crowded
دیکشنری انگلیسی به فارسی
شلوغ، ازدحام کردن، چپیدن، بازور و فشار پر کردن
-
چپیده
لغتنامه دهخدا
چپیده . [ چ َ دَ / دِ ] (ن مف / نف ) میل کرده بجانب چپ . رجوع به چپیدن شود.