کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
چپو شدن پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
چپو شدن
مترادف و متضاد
۱. غارت شدن، بهتاراج رفتن، تاراج شدن، چپاول شدن، تاراجشدن، به غارت رفتن، به یغما رفتن
۲. به هدررفتن، پایمال شدن
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
چپو شدن
واژگان مترادف و متضاد
۱. غارت شدن، بهتاراج رفتن، تاراج شدن، چپاول شدن، تاراجشدن، به غارت رفتن، به یغما رفتن ۲. به هدررفتن، پایمال شدن
-
چپو شدن
لغتنامه دهخدا
چپو شدن . [ چ َ پ َ / پُو ش ُ دَ ] (مص مرکب ) غارت شدن . چپاول شدن .به یغما رفتن . || خورده شدن یا برداشته شدن بعضی خوردنی ها بوسیله ٔ یک یا چند کس با عجله و شتاب ، آنچنانکه سهمی برای دیگران نماند یا پیش از وقت تمام شود. تمام شدن و از میان رفتن چیزی ...
-
واژههای مشابه
-
چپو کردن
واژگان مترادف و متضاد
۱. غارت کردن، چپاول کردن، به یغما بردن، تاراج کردن ۲. به سرعت خوردن، زود مصرف کردن ۳. نابود کردن، از بین بردن
-
چپو کردن
لغتنامه دهخدا
چپو کردن . [ چ َ پ َ /پُو ک َ دَ ] (مص مرکب ) چپاول کردن . غارت کردن . یغماکردن . تاراج کردن . چاپیدن . رجوع به چپو و چپوچی و چاپیدن و غارت کردن و تاراج کردن و چپاول کردن شود.
-
چَپو،()کردن
لهجه و گویش تهرانی
غارت، یغما، تاراج ،چپاول
-
جستوجو در متن
-
تالان تالان شدن
لغتنامه دهخدا
تالان تالان شدن . [ ش ُ دَ ] (مص مرکب ) غارت و چپاول سخت شدن . تاراج و چپو بسیار شدن . رجوع به تالان و تالان تالان بودن شود.
-
تاراج شدن
لغتنامه دهخدا
تاراج شدن . [ ش ُ دَ ] (مص مرکب ) تاراج رفتن . به غارت رفتن . به چپو رفتن . به چپاول رفتن : یک لحظه بود این یا شبی کز عمر ما تاراج شدما همچنان لب بر لبی برناگرفته کام را. سعدی .رجوع به تاراج رفتن و تاراج شود.
-
تاراج رفتن
لغتنامه دهخدا
تاراج رفتن . [ رَ ت َ ] (مص مرکب ) به غارت رفتن . به چپاول رفتن . به چپو رفتن . تاراج شدن .- به تاراج رفتن : تو خاقنی که بتاراج امتحان رفتی ز گرد کوره ٔ وارستگی طلب اکسیر. خاقانی .گل بتاراج رفت و خار بماندگنج برداشتند و مار بماند. (گلستان ).رجوع به ت...
-
یغما
لغتنامه دهخدا
یغما. [ ی َ ] (اِ) تاخت و تاراج و غارت و غنیمت و ربودگی . (ناظم الاطباء) (از برهان ). تاراج را گویند. (فرهنگ جهانگیری ) (از فرهنگ اوبهی ). تالان . تاراج . چپو. غارت . چپاول . نهبة. (منتهی الارب ). نهیب . (منتهی الارب ). اغاره . (یادداشت مؤلف ) : چون...