کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
چپرخانه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
چپرخانه
لغتنامه دهخدا
چپرخانه . [ چ َ پ َ ن َ / ن ِ ] (اِ مرکب ) چاپارخانه . چپرچی خانه . پستخانه . اداره ٔ پست . وزارت پست . رجوع به چپرچی خانه شود.
-
جستوجو در متن
-
چاپارخانه
واژگان مترادف و متضاد
اداره پست، پستخانه، چپرخانه
-
چپرچی خانه
لغتنامه دهخدا
چپرچی خانه . [ چ َ پ َ ن َ / ن ِ ] (اِ مرکب )چاپارخانه . چاپارچی خانه . چپرخانه . پست خانه . اداره ٔ پست . وزارت پست . رجوع به چاپارخانه و چپرخانه شود.
-
منزل خانه
لغتنامه دهخدا
منزل خانه . [ م َ زِ ن َ / ن ِ ] (اِمرکب ) چپرخانه . (ناظم الاطباء). رجوع به منزل شود.
-
پستخانه
لغتنامه دهخدا
پستخانه . [ پ ُ ن َ / ن ِ ] (اِ مرکب ) محل صدور و ورود نامه ها و بسته های امانات . اداره ای که مراسلات و امانتها را گرفته به مقصد میرساند. اداره ٔ پست . پیک خانه . پیک کده . بریدخانه . بریدکده . چاپارخانه . چپرخانه . چپرچی خانه .
-
چاپارخانه
لغتنامه دهخدا
چاپارخانه . [ ن َ / ن ِ ] (اِ مرکب ) پستخانه . چپرخانه . ایستگاه : «دولت هخامنشی علاوه بر اینکه اهمیت زیاد براهها میداد، در دفعه ٔ اولی چاپارخانه هائی تأسیس کرد. هرودوت گوید، که واحد مقیاس راهها پرسنگ است و بمسافت هر چهار پرسنگ منزلی تهیه شده موسوم ...
-
خانه
لغتنامه دهخدا
خانه . [ ن َ / ن ِ ] (اِ) آن جایی که در آن آدمی سکنی می کند. (ناظم الاطباء). سرا. منزل . مستَقَرّ : برگزیدم بخانه تنهایی از همه کس درم ببستم چست . شهیدبلخی .کنون همانم و خانه همان و شهر همان مرا نگویی کز چه شده ست شادی سوگ . رودکی .سبک پیرزن سوی خانه...
-
منزل
لغتنامه دهخدا
منزل . [ م َ زِ ] (ع اِ) جای فرودآمدن . (مهذب الاسماء) (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). جای فرودآمدن لیکن اکثر به معنی جایی مستعمل است که مسافران بجهت خواب و آرام در آن فرودآیند. (غیاث ) (آنندراج ). ارجمند از صفات اوست و به الفاظ گرفتن و کردن و نهاد...