کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
چپ پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
چپ
/čap/
معنی
۱. [مقابلِ راست] آنچه در طرف چپ باشد؛ طرف دست چپ.
۲. ناراست.
۳. واژگون؛ چپه.
۴. لوچ؛ احول.
۵. کسی که بیشتر با دست چپ کار میکند.
〈 چپ افتادن: (مصدر لازم) [عامیانه، مجاز] با کسی بد شدن و کینۀ او را به دل گرفتن؛ دشمن شدن.
〈 چپ بودن: (مصدر لازم)
۱. ناراست بودن.
۲. احول بودن.
۳. به کار کردن با دست چپ عادت داشتن.
〈 چپ دادن: (مصدر متعدی) [قدیمی، مجاز]
۱. منحرف ساختن.
۲. فریب دادن؛ اغوا کردن.
۳. واگذاشتن؛ ترک کردن.
〈 چپ رفتن: (مصدر لازم)
۱. به راه چپ رفتن؛ به سمت چپ رفتن.
۲. [مجاز] خلاف ورزیدن؛ مخالفت کردن.
۳. [مجاز] حیله به کار بردن.
〈 چپ زدن: (مصدر لازم) به راه چپ رفتن؛ به سمت چپ رفتن.
〈 چپ شدن: (مصدر لازم)
۱. چپه شدن؛ واژگون شدن.
۲. احول شدن.
۳. [عامیانه، مجاز] = 〈 چپ افتادن
〈 چپ کردن: (مصدر لازم)
۱. [عامیانه] چپه شدن؛ واژگون شدن.
۲. (مصدر متعدی) [عامیانه] چپه کردن؛ واژگون کردن.
۳. [عامیانه] از راه برگشتن و به سوی دیگر رفتن: ◻︎ راه چپ کرد حریفانه بهار از چمنم / غنچه ماندم من و هنگام شکفتن بگذشت (طالب آملی: لغتنامه: چپ کردن).
۴. (مصدر متعدی) [قدیمی] احول کردن.
فرهنگ فارسی عمید
مترادف و متضاد
۱. میسره، یسار ≠ یمین
۲. یسار ≠ میمنه
۳. کژبین
۴. چپه، واژگون
۵. احول، کاچ، کاژ، لوچ
۶. کمونیست ≠ کاپیتالیست
۷. چپدست
۸. نادرست، ناراست ≠ راست
۹. مخالف، دشمن
۱۰. خمیده، کج
دیکشنری
left, sinister
-
جستوجوی دقیق
-
چپ
واژگان مترادف و متضاد
۱. میسره، یسار ≠ یمین ۲. یسار ≠ میمنه ۳. کژبین ۴. چپه، واژگون ۵. احول، کاچ، کاژ، لوچ ۶. کمونیست ≠ کاپیتالیست ۷. چپدست ۸. نادرست، ناراست ≠ راست ۹. مخالف، دشمن ۱۰. خمیده، کج
-
چپ
فرهنگ فارسی معین
(چَ) 1 - (ص . ق .) کج ، ناراست . 2 - (ص .) واژگون . 3 - لوچ ، دو بین . 4 - کسی که با دست چپ کار می کند. 5 - (اِ.) طرف چپ . 6 - اصطلاحی سیاسی و آن عنوانی است برای تمام کسانی که در مرام های سیاسی خود خواستار دگرگونی ها و تحولات انقلابی و تند می باشند....
-
چپ
لغتنامه دهخدا
چپ . [ چ َ ] (ص ، اِ) معروف است که نقیض راست باشد. (برهان ). نقیض راست . (انجمن آرا) (ناظم الاطباء). مقابل راست . برابر راست . یسار که مقابل یمین (راست ) باشد. اَیسَر ویُسری که مقابل راست (ایمن و یُمنی ) باشد. سمت مقابل راست . طرف چپ . سوی چپ . جانب ...
-
چپ
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) čap ۱. [مقابلِ راست] آنچه در طرف چپ باشد؛ طرف دست چپ.۲. ناراست.۳. واژگون؛ چپه.۴. لوچ؛ احول.۵. کسی که بیشتر با دست چپ کار میکند.〈 چپ افتادن: (مصدر لازم) [عامیانه، مجاز] با کسی بد شدن و کینۀ او را به دل گرفتن؛ دشمن شدن.〈 چپ بودن: (مصد...
-
چپ
دیکشنری فارسی به عربی
يسار
-
چپ
لهجه و گویش اصفهانی
تکیه ای: čap طاری: čap طامه ای: čap طرقی: čap کشه ای: čap نطنزی: čap
-
واژههای مشابه
-
چِپَ
لهجه و گویش گنابادی
chepa در گویش گنابادی به معنای برعکس و برخلافِ هم میباشد ، انداختن
-
چَپ
لهجه و گویش بختیاری
čâp چپ.
-
چُپ
لهجه و گویش بختیاری
čop مات، بور، خجلتزده.
-
چپ چپ
لغتنامه دهخدا
چپ چپ . [ چ َ چ َ ] (اِخ ) دهی است جزء دهستان زنجانرود بخش حومه ٔشهرستان زنجان که در 66هزارگزی شمال باختری زنجان و60هزارگزی راه تبریز به زنجان واقع شده . کوهستانی وسردسیر است و193 تن سکنه دارد. آبش از قنات ، محصولش غلات و برنج ، شغل اهالی زراعت و باف...
-
چپ چپ
دیکشنری فارسی به عربی
بانحراف , منحرف
-
چپ چپ سِیل کِردن
لهجه و گویش بختیاری
čap čap seyl kerdan با خشم نگاه کردن.
-
چپ چپ کِردن
لهجه و گویش بختیاری
ap čap kerdan گرداندن چند رأس گاو روى خوشههاىجا مانده از خرمنکوب براى جدا کردندانه از پوشینه.
-
چَپ و چَپ
فرهنگ گنجواژه
غضب آلود. چپ چپ نگاه کردن.