کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
چِنی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
چِنی
لهجه و گویش گنابادی
cheni در گویش گنابادی یعنی اینگونه ، اینطور ، به این طریق و شیوه
-
واژههای مشابه
-
چِنِیْ
لهجه و گویش گنابادی
cheney در گویش گنابادی یعنی چیست؟ ، چه است؟
-
چَنى؟
لهجه و گویش بختیاری
čanni? چهقدر؟ چه مقدار؟ čanni iyarza>:چهمقدار مىارزد؟>
-
چنی
واژهنامه آزاد
(گنابادی) چِنی؛ این گونه، این طور، به این طریق و شیوه. || چِنِیْ [cheney]؛ چیست، چه است؟
-
چنی خاتون
لغتنامه دهخدا
چنی خاتون . [ ] (اِخ ) نام زن بوقای و بوقای پسر تاتار و میان این بوقا و پادشاه اولوس قپچاق جنگ افتاد و بوقا کشته شد و کسان او متفرق شدند. چنی خاتون زن وی و توری پسر کهتر او ببندگی پادشاه اسلام غازان خان افتاد. (از تاریخ غازان ص 100).
-
واژههای همآوا
-
چِنِیْ
لهجه و گویش گنابادی
cheney در گویش گنابادی یعنی چیست؟ ، چه است؟
-
چنی
واژهنامه آزاد
(گنابادی) چِنی؛ این گونه، این طور، به این طریق و شیوه. || چِنِیْ [cheney]؛ چیست، چه است؟
-
جستوجو در متن
-
cheney
دیکشنری انگلیسی به فارسی
چنی
-
چنیدن
فرهنگ فارسی عمید
(مصدر متعدی) [پهلوی: činitan] ‹چیدن› [قدیمی] čenidan ۱. چیدن گل یا میوه از درخت: ◻︎ گلستان که امروز باشد بهبار / تو فردا چنی گل نیاید به کار (فردوسی: ۷/۸۹).۲. دانه برچیدن مرغ از زمین.
-
نحیف
لغتنامه دهخدا
نحیف . [ن َ ] (اِخ ) رازی چنی لال لکهنوئی . از پارسی گویان هند است و نزد میرزا فاخر مکین شاعری آموخته . او راست :وفا با بیوفا کردم چه کردم غلط کردم خطا کردم چه کردم (ازتذکره ٔ صبح گلشن ص 511).
-
مانگ
لغتنامه دهخدا
مانگ . (اِ) به معنی ماه باشد که قمر است . (برهان ). ماه را گویند. (فرهنگ جهانگیری ). به معنی ماه است . (انجمن آرا) (آنندراج ). مانک .ماه . (ناظم الاطباء). از اوستا، «مونغ» . این کلمه در بعضی لهجه های ایرانی باقی مانده ؛ کردی ، «مانگ » «منگ » «مهنگ » ...
-
چدن
لغتنامه دهخدا
چدن . [چ ِ دَ ] (مص ) مخفف چیدن باشد. (برهان ). مخفف چیدن است . (انجمن آرا) (آنندراج ) (فرهنگ نظام ). چیدن . (ناظم الاطباء). برداشتن و گرد کردن چیزی را، چنانکه مرواریدهای پراکنده یا دانه های تسبیح را. جمع کردن . گل یا میوه را از درخت کندن . برچدن . ب...