کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
چِفت و کُلُون کردن پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
چفت
واژگان مترادف و متضاد
۱. بست، زرفین، قلابپشت در، کلون، لنگر ۲. تنگ، چسبان ۳. استوار، محکم، سفت ۴. دم، بیخ، نزدیک
-
چفت
فرهنگ فارسی معین
( ~.) (اِ.) زنجیر در اتاق ، قلاب پشت در.
-
چفت
دیکشنری فارسی به عربی
رباط , سحابة , غطاء , مزلاج
-
چَفت
لهجه و گویش بختیاری
čaft کَج morqi ke gušt exora nok-es čafta>:مرغى که گوشت مىخورد منقارش کجاست> .
-
چفت
لهجه و گویش تهرانی
ابزار گیره مانند ، پنس
-
چفت
واژهنامه آزاد
داربستی که زیر درخت تاک می بندند
-
چفتِ در
لهجه و گویش تهرانی
زنجیر در
-
چفت سقف
لهجه و گویش تهرانی
درز دور سقف
-
چفت زدن به
دیکشنری فارسی به عربی
غطاء
-
چَفت، چفته،چفد
لهجه و گویش تهرانی
سقف، داربست،چوب بست
-
چفتک،چفته،چِفت
لهجه و گویش تهرانی
آینه زانو یا آرنج،مَفصل،کنده زانو
-
واژههای همآوا
-
چِفت و کُلُون ،()کردن
لهجه و گویش تهرانی
قفل و بست
-
جستوجو در متن
-
unbuckle
دیکشنری انگلیسی به فارسی
بی رحم کردن، استراحت کردن، اسودن، سگک یا چفت و بست را باز کردن