کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
چِخ کردن پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
چِخ کردن
لهجه و گویش تهرانی
راندن سگ
-
واژههای مشابه
-
چخ
فرهنگ فارسی معین
(چِ) (اِصت .) کلمه ای است که برای نهیب زدن به سگ و راندن او گویند.
-
چخ
فرهنگ فارسی معین
(چَ) (اِ.) غلاف کارد، شمشیر و مانند آن .
-
چخ
فرهنگ فارسی معین
( ~.) (اِمص .) 1 - کوشش ، سعی . 2 - خصومت ، جنگ .
-
چخ
فرهنگ فارسی معین
( ~.) (اِ.) چرک ، ریم .
-
چخ
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [قدیمی] čax غلاف کارد یا شمشیر.
-
چخ
فرهنگ فارسی عمید
(بن مضارعِ چخیدن) [قدیمی] čax ۱. =چخیدن۲. (اسم مصدر) جنگ و ستیز.۳. (اسم مصدر) سعی و کوشش.
-
چخ
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [قدیمی] čax =چخین
-
چخ
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [ترکی] [قدیمی] čex =چِغ
-
چخ
واژهنامه آزاد
هس؛ نام درختی است.
-
چخ چخ
لغتنامه دهخدا
چخ چخ . [ چ ِ چ ِ ] (صوت ) چخ . آوازی که بدان سگ را رانند. لفظی که راندن سگ را دلالت کند. در مقابل بیاه ! بیاه ! که دال بر خواندن سگ است . رجوع به چخ شود.
-
چَخْ چَخْ
لهجه و گویش گنابادی
chakhchakh در گویش گنابادی یعنی پرخاش ، پرخاشگری ، بحث ، جدل ، اعتراض
-
چخ چخی
لغتنامه دهخدا
چخ چخی . [ چ َ چ َ ] (اِ) بازیچه ٔ اطفال است ، دارای دسته و سری که ظرف کوچک بسته ٔ میان تهی است و در آن چند دانه ریگ است و بچه ها آنرا تکان داده از صدای آن لذت میبرند. (فرهنگ نظام ). جق جقه .
-
چخ چخی،چخیِ
لهجه و گویش تهرانی
سگ:ننه()