کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
چُو پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
چُو کِیکُم
لهجه و گویش بختیاری
ču-keykom چوب درخت کیکم keykom .
-
چل و چو
فرهنگ فارسی معین
(چِ لُ چَ یا چُ) (اِمر.) (عا.) خبر دروغ ، شایعة بی اساس .
-
او چو / اوچه
لهجه و گویش بختیاری
učo/uče آنجا.
-
چو سُر سُرون
لهجه و گویش بختیاری
ču-sor-sorun نام نوعى بازى.
-
چُو گُولَه خیردَه
لهجه و گویش بختیاری
čugula xirda شاخههاىنازکوخشکهرسشده، خردهچوبهاى نازک و خشک زیر درختان.
-
چُو گُولَه کِرمیت
لهجه و گویش بختیاری
ugula kermit چوب کبریت.
-
چُو گُولَه وُرچین
لهجه و گویش بختیاری
čugula vorčin کسى که از صحرا و از زیر درختان چوبخشک گرد آورد.
-
چَل و چو
لهجه و گویش تهرانی
چوب
-
چَل و چو
فرهنگ گنجواژه
چوب
-
چِل و چو
فرهنگ گنجواژه
خبر، شایعه. چل و چو افتادن یا انداختن.
-
چَل و چو
فرهنگ گنجواژه
چوب،
-
واژههای همآوا
-
چو
واژگان مترادف و متضاد
۱. چون ۲. اگر، گر ۳. وقتی، هنگامی ۴. شبیه، مانند، مثل
-
چو
واژگان مترادف و متضاد
شایعه، خبر نادرست
-
چو
لغتنامه دهخدا
چو. (اِ) مخفف چوب است . رجوع به چوب شود.
-
چو
لغتنامه دهخدا
چو. [ چ َ ] (اِ) در تداول عامه بمعنی شایعه است و هو. اما این کلمه غالباً با مصادری از قبیل : انداختن ، درافتادن ، افکندن بکار رود.- چو افتادن ؛ نشر شدن ِ خبری بی اساس . و رجوع به این ترکیب در ردیف خود شود.- چو افکندن ؛ شایع کردن خبری بی اساس . شایع...