کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
چَرَ زُنَّن پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
چَرَ زُنَّن
لهجه و گویش بختیاری
čarazonnan تخمه شکستن.
-
واژههای مشابه
-
چر
فرهنگ فارسی معین
(چُ) (اِ.) = چل . چول : آلت تناسلی مرد، جل .
-
چر
لغتنامه دهخدا
چر. [ چ َ ] (اِ) نغمه و غنا باشد، چه چرگر سازنده و مغنی را خوانند. (برهان ) (آنندراج ). نغمه و غنا و آواز. (ناظم الاطباء). ساز و آواز. موسیقی . رجوع به چرگر شود. || در سیستان چرخاب را گویند. (برهان ) (آنندراج ). بلغت اهل سیستان ، چرخاب . (ناظم الاطبا...
-
چر
لغتنامه دهخدا
چر. [ چ ُ ] (اِ)آلت تناسل را گویند. (برهان ). به معنی آلت تناسل است . (انجمن آرا) (آنندراج ).آلت تناسل باشد. (جهانگیری ). نره و آلت تناسل . (ناظم الاطباء). آلت تناسل . (فرهنگ نظام ) (شعوری ). شرم مرد. آلت رجلیت . ایر. ذکر. چل (در تکلم امروز اصفهان و ...
-
چر
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [قدیمی] čar = چرخاب
-
چر
فرهنگ فارسی عمید
(بن مضارعِ چریدن) čar ۱. = چریدن۲. چرنده (در ترکیب با کلمۀ دیگر): علفچر.۳. غذا خوردن انسان؛ چشیدن و خوردن انواع خوردنیها.
-
چر
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) ‹چل، چول› (زیستشناسی) čor آلت تناسلی مرد؛ ایر؛ نره؛ ذکر.
-
چِرّ
لهجه و گویش بختیاری
čerr شاخههاى هرس شده درختان.
-
چُرّ
لهجه و گویش بختیاری
čorr شاش، ادرار.
-
چر
واژهنامه آزاد
بول، ادرار
-
چر
واژهنامه آزاد
(اراکی) چُر؛ ادرار.
-
چر
واژهنامه آزاد
چُر= سردرگم، نخ، طناب و ... که در هم مغشوش شده و دو سر آن ناپیدا باشد.
-
چِر چَر
لهجه و گویش تهرانی
ولگردی
-
چَر و چَر
فرهنگ گنجواژه
لفت ولیس.