کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
چوله پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
چوله
/čo[w]le/
معنی
کج؛ خمیده؛ منحنی؛ کوله.
فرهنگ فارسی عمید
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
چوله
فرهنگ فارسی معین
(چَ لَ) (ص ) کج ، منحنی .
-
چوله
لغتنامه دهخدا
چوله . [ چ َ / چُو ل َ / ل ِ ] (ص ) چول . خمیده و منحنی . (آنندراج ) (انجمن آرا). خمیده و کج . (فرهنگ نظام ). خمیده و منحنی و مایل . (ناظم الاطباء). کج و خمیده و منحنی . (یادداشت مؤلف ). کج و کوله . معقرب . کج و معوج . کجواج . خُل (در تداول مردم قزو...
-
چوله
لغتنامه دهخدا
چوله . [ ل َ ] (اِخ ) نام قومی است از ترک . (غیاث اللغات ).
-
چوله
لغتنامه دهخدا
چوله . [ ل َ / ل ِ ] (اِ) جانوری است که خارهای دو رنگ دارد و چون قصد او کنند خود را جمع کند وحرکت دهد. آن خارها مانند تیر پران شوند و بهرجا رسند فروروند و مجروح کنند و آن را اسغر، اسغرنه و سغرنه و اسکرنه و سکرنه وتشی خوانند. (آنندراج ) (انجمن آرا). د...
-
چوله
لغتنامه دهخدا
چوله . [ ل َ / ل ِ ] (از اتباع ) چاله و چوله . از اتباع است . رجوع به هریک از دو کلمه شود.
-
چوله
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) ‹چول، چاوله› [عامیانه] čo[w]le کج؛ خمیده؛ منحنی؛ کوله.
-
چوله
لهجه و گویش تهرانی
کج، کوله، خمیده، منحنی
-
چوله
واژهنامه آزاد
choolehبه خارپشت میگن.این حیوان چون محل زندگیش توی چاله است به این نام منتسب شده است.
-
چوله
واژهنامه آزاد
جوجه تیغی
-
چوله
واژهنامه آزاد
جوجه تیغی.
-
واژههای مشابه
-
کمان چوله
لغتنامه دهخدا
کمان چوله . [ ک َ ل َ / ل ِ ] (اِ مرکب ) کمان جوله : ز بهر جنگ دشمن دست نابرده به زه گرددغلامان ترا هر دم کمان اندرکمان چوله . فرخی (دیوان چ عبدالرسولی ص 352).و رجوع به کمان جوله شود.
-
کمان چوله
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [قدیمی] kamānču(o)le جعبهای که کمان را در آن میگذاشتند؛ قربان؛ کماندان.
-
skewed distribution
توزیع چوله
واژههای مصوّب فرهنگستان
[آمار، ریاضی] توزیعی که متقارن نیست
-
چاله چوله
لغتنامه دهخدا
چاله چوله . [ ل َ / ل ِ ل َ / ل ِ ] (اِ مرکب ، از اتباع ) جوی و جر. گودال پودال . جائی که گودالها و فرورفتگی های بسیار دارد. زمین ناهموار و پرنشیب و فراز.