کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
چودار پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
چودار
لغتنامه دهخدا
چودار. [ چ َ ] (اِ) مخفف چاودار. قسمی گندم وحشی . بارنج . کارناوار. جودر. جودره . گودر. گودره . طمج . دیوک . دیو گندم . دیله . دیبک . گنگران . (یادداشت مؤلف ).|| دوسر. (ناظم الاطباء). رجوع به دوسر و چاو دار شود.
-
واژههای مشابه
-
چُودار
لهجه و گویش بختیاری
čudâr چوبدار، کسى که گوسفند را براى چرا یافروش از جایى به جایى ببرد.
-
واژههای همآوا
-
چُودار
لهجه و گویش بختیاری
čudâr چوبدار، کسى که گوسفند را براى چرا یافروش از جایى به جایى ببرد.
-
جستوجو در متن
-
کارناوار
لغتنامه دهخدا
کارناوار. (اِ) رجوع به چودار شود.
-
دیله
لغتنامه دهخدا
دیله . [ ل َ ](اِخ ) دجله . کودک دریا. اربل رود. آرنگ رود. (یادداشت مرحوم دهخدا). رجوع به دیله کودک شود. || (اِ) چودار. قسمی گندم وحشی . رجوع به چودار شود.
-
چاودار
لغتنامه دهخدا
چاودار. (اِ) چودار. چودر. ویبگ . گیاهی هرزه که در غله زار روید و دانه ٔ آن چون گندمی لاغر و کشیده است . قسمی گندم وحشی . نوعی از حبوبات که در میان گندم و جو پیدا آید. و رجوع به چودار شود.
-
شالم
لغتنامه دهخدا
شالم . [ ل ِ ] (ع اِ) دانه ٔ تلخ که با گندم آمیزد. (ازاقرب الموارد). گندم دیوانه . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). چَودار (در تداول مردم قزوین ). شَولَم . شَیلَم . (اقرب الموارد) (منتهی الارب ). رجوع به شیلم شود. || بعربی سیم است . (فهرست مخزن الادویه...
-
بارنج
لغتنامه دهخدا
بارنج . [ رَ ] (اِ) نارجیل باشد. (مفردات ابن بیطار چ مصرص 83) (تذکره ٔ داود ضریر انطاکی ص 71) (ترجمه ٔ ابن بیطار به فرانسه ص 201) (بحر الجواهر) (فهرست مخزن الادویه ) (ناظم الاطباء) (دِمزن ). نارگیل . جوز هندی . چودار. رجوع به بادِنج ، نارجیل ، نارگیل...