کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
چوبینه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
چوبینه
/čubine/
معنی
١. وسایل و اسبابی که از چوب ساخته شود. ٢. (اسم) (زیستشناسی) [قدیمی] = کاروانک
فرهنگ فارسی عمید
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
چوبینه
لغتنامه دهخدا
چوبینه . [ ن َ ] (اِخ ) دهی است از دهستان دینور بخش صحنه ٔ شهرستان کرمانشاه . در 36 هزارگزی شمال باختری صحنه و 12 هزارگزی باختری راه شوسه ٔ کرمانشاه به سقز واقع شده است . دشت و سردسیر است . 280 تن سکنه دارد. از رودخانه ٔ شاهپورآباد آبیاری میشود. از م...
-
چوبینه
لغتنامه دهخدا
چوبینه . [ ن َ ] (اِخ ) لقب بهرام سردار هرمز ساسانی است . او را چوبین و شوبین نیز گویند : چو چوب دولت ما شد برآورمه چوبینه چوبین شد به خاور. نظامی .رجوع به چوبین و شوبین شود.
-
چوبینه
لغتنامه دهخدا
چوبینه . [ ن َ / ن ِ ] (ص نسبی ) از چوب . منسوب به چوب . هر چیز که از چوب سازند. مجموع آلات که از چوب کنند.- چوبینه آلات ؛ آنچه از چوب کنند، چون : میز و صندلی و غیره . (یادداشت مؤلف ). || نوعی از ظروف که در مازندران از چوب های مخصوص سازند. (از ترجمه...
-
چوبینه
فرهنگ فارسی عمید
(اسم، صفت نسبی) ‹چوبینک، چوبنه› čubine ١. وسایل و اسبابی که از چوب ساخته شود. ٢. (اسم) (زیستشناسی) [قدیمی] = کاروانک
-
واژههای مشابه
-
بهرام چوبینه
لغتنامه دهخدا
بهرام چوبینه . [ ب َ م ِ ن َ ](اِخ ) رجوع به بهرام و بهرام جوبینه و چوبین شود.
-
جستوجو در متن
-
جوبینه
لغتنامه دهخدا
جوبینه . [ ن َ / ن ِ ] (اِ) چوبینه . رجوع به چوبینه شود.
-
چوبنه
فرهنگ فارسی عمید
(صفت نسبی) (زیستشناسی) [قدیمی] čubene =چوبینه
-
بهرام چوبین
لغتنامه دهخدا
بهرام چوبین . [ ب َ م ِ ] (اِخ ) رجوع به چوبینه و بهرام چوبینه و بهرام شود.
-
چوپینه
لغتنامه دهخدا
چوپینه . [ ن َ ] (اِخ ) چوبینه . لقب بهرام سردار معاصر هرمز و خسروپرویز ساسانی . رجوع به چوبین ، چوبینه و بهرام چوبین شود.
-
پور گشسب
لغتنامه دهخدا
پور گشسب . [ رِ گ ُ ش َ ] (اِخ ) مراد بهرام چوبینه است : اگر نیز بهرام پور گشسب بر آن خاک درگاه بگذارد اسب . فردوسی .رجوع ببهرام چوبینه شود.
-
چوپین
لغتنامه دهخدا
چوپین . (اِخ ) تلفظی از چوبین لقب بهرام چوبینه است . رجوع به چوبین (بهرام ) شود.
-
یلان سینه
لغتنامه دهخدا
یلان سینه . [ ی َ ن َ ] (اِخ ) نام پهلوانی ایرانی که با بهرام چوبینه به جنگ خاقان رفت . (ناظم الاطباء). نام یکی از سران سپاه هرمزبن نوشیروان که بهرام چوبینه در جنگ ساوه شاه سر جنگیان کرد. (یادداشت مؤلف ).
-
گردیک
لغتنامه دهخدا
گردیک . [ گ ُ ی َ ] (اِخ ) خواهر بهرام چوبینه است . (تاریخ ایران در زمان ساسانیان ص 348 و 467). رجوع به گردیه شود.