کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
چوبک 1 پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
bolt, block
چوبک 1
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی منابع طبیعی- محیطزیست و جنگل] گِردهبینه یا چوب کاغذ کوچک
-
جستوجو در متن
-
jackwood
دیکشنری انگلیسی به فارسی
چوبک
-
شوبک
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [معرب، مٲخوذ از فارسی: چوبک] (زیستشناسی) [قدیمی] šubak = چوبک
-
Scotch woodcock
دیکشنری انگلیسی به فارسی
چوبک اسکاچ
-
چوبکی کردن
لغتنامه دهخدا
چوبکی کردن . [ ب َ ک َ دَ ] (مص مرکب ) آلودن به چوبک یا چوبک اشنان به چُقان آلودن . با چوبک شستن . شستن جامه و مانندهای آن با چوبک اشنان . (یادداشت مؤلف ).
-
چوبکی
فرهنگ فارسی عمید
(صفت نسبی، منسوب به چوبک، اسم) [قدیمی] čubaki =چوبکزن
-
شوبج
لغتنامه دهخدا
شوبج . [ ب َ ] (معرب ، اِ) چوبی که خمیر نان را بدان پهن میکنند. وردنه . چوبک . (ناظم الاطباء). رجوع به چوبک شود.
-
اشنان ،اشنیون
لهجه و گویش تهرانی
چوبک،کوبیده ریشه اشنان که برای ظرفشویی بکار میرفت.
-
piling
کپهسازی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی منابع طبیعی- محیطزیست و جنگل] برداشت بینههای تمامدرخت یا چوبکها و قرار دادن آنها بهصورت تودههای بزرگ
-
کندسه
لغتنامه دهخدا
کندسه . [ ک ُ دُ س َ / س ِ ] (اِ) چیزی است که آن را آذریون گویند و به شیرازی چوبک اشنان خوانند. (برهان ) (آنندراج ). آذریون و چوبک اشنان . (ناظم الاطباء).
-
شوبق
لغتنامه دهخدا
شوبق . [ ب َ ] (معرب ،اِ) خشبةالخباز. (از تاج العروس ). چوب نان پز و آن فارسی است و معرب شوبک است . (از اقرب الموارد). چوب نان پز، معرب چوبک . (منتهی الارب ). چوبک . چوبه . تیرک . وردَنه . (یادداشت مؤلف ). رجوع به چوبک و شوبک شود.
-
غسالة
لغتنامه دهخدا
غسالة. [ ] (ع اِ) چوبک . اشنان . (دزی ج 1 ص 6).
-
مهد
واژگان مترادف و متضاد
۱. گاهواره، گهواره، مهاد ۲. کجاوه، محمل ۳. چوبک
-
انگشت پیچ
لهجه و گویش تهرانی
نوعی حلوا از سفیده تخم مرغ و شکر (+آب چوبک )،غلیظ