کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
چهر گشادن پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
چهر گشادن
لغتنامه دهخدا
چهر گشادن . [ چ ِ گ ُ دَ ] (مص مرکب ) روی گشادن . نقاب از چهر برگرفتن . پرده از رخ به یکسو فکندن . بی حجاب برآمدن . رخساره گشودن . || خندان شدن . گشاده رو گشتن . منبسط شدن : زمانی چنین بود و بگشاد چهرزمانه به دلش اندر آورد مهر. فردوسی .- چهر با کسی گ...
-
واژههای مشابه
-
چهر بر چهر نهادن
لغتنامه دهخدا
چهر بر چهر نهادن . [ چ ِ ب َ چ ِ ن ِ / ن َ دَ ] (مص مرکب ) رخساره به رخساره نهادن . صورت روی صورت نهادن : بشد چهر بر چهر خسرو نهادگذشته سخن ها همه کرد یاد.فردوسی .
-
کوه چهر
لغتنامه دهخدا
کوه چهر. [ چ ِ ] (اِخ ) دهی از دهستان ریز که در بخش خورموج شهرستان بوشهر واقع است و 240 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 7).
-
گرفته چهر
لغتنامه دهخدا
گرفته چهر. [ گ ِ رِ ت َ / ت ِ چ ِ ] (ص مرکب ) رنجیده خاطر. مکدر. محزون . اندوهناک .
-
ایرانچهر
فرهنگ نامها
(تلفظ: irān čehr) (ایران + چهر = چهره) ، دارای اصل و نژاد ایرانی از نژاد آریایی و ایرانی.
-
روشنچهر
فرهنگ نامها
(تلفظ: ro(w)šan čehr) (روشن + چهر = چهره) ، دارای چهرهی تابناک .
-
بستانچهر
فرهنگ نامها
(تلفظ: bostān čehr) (بُستان = بوستان + چهر = چهره و روی) ، کسی که چهره و روی او مانند باغ و گلزار زیباست ؛ (به مجاز) زیباروی .
-
پریچهر
فرهنگ نامها
(تلفظ: pari čehr) فرشته رو ، زیبا مثل پری ؛ (به مجاز) زیبارو (ی).
-
تابانچهر
فرهنگ نامها
(تلفظ: čehr tābān) روشن رخ ، روشن چهره ؛ (به مجاز) زیبا رو .
-
چمنچهر
فرهنگ نامها
(تلفظ: čaman čehr) خوش سیما ، زیبا ؛ (به مجاز) زن گندمگون و سبزه را گویند .
-
خرمچهر
فرهنگ نامها
(تلفظ: xorram čehr) گشاده رو ، خنده رو ، شاداب و با طراوت ؛ (به مجاز) زیبا رو .
-
خوبچهر
فرهنگ نامها
(تلفظ: xub čehr) دارای سیمای زیبا ، زیبا .
-
فرخندهچهر
فرهنگ نامها
(تلفظ: farxonde čehr) (فرخنده + چهر = چهره) ، آنکه دارای چهرهای خوب و خوشایند است ، آن که دیدارش مبارک و خجسته است ؛ (به مجاز) نیک بخت و کامروا .
-
فردیسچهر
فرهنگ نامها
(تلفظ: fardis čehr) (فردیس + چهر = چهره) ، آن که چهرهاش بهشتی است ، بهشتی رو .