کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
چهارچنگولی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
چهارچنگولی
لغتنامه دهخدا
چهارچنگولی . [ چ َ / چ ِ چ َ ] (ص نسبی ، ق مرکب ) تن و دست و پای کژ و خشک شده . || در تداول عامه بدن متشنج و خشک . رجوع به چارچنگولی شود.- چهارچنگولی ماندن ؛ حرکت نتوانستن از کثرت درد، که در ناحیه ٔ کمر و پشت از قولنج و غیره عارض شود.
-
جستوجو در متن
-
چهارچنگلی
لغتنامه دهخدا
چهارچنگلی . [ چ َ / چ ِ چ َ گ ُ ] (ص نسبی ، ق مرکب ) چهارچنگولی . رجوع به چهارچنگولی شود.
-
چنگلوک
لغتنامه دهخدا
چنگلوک . [ چ َ گ َ ] (ص ) کسی باشد که دست و پایش سست شده باشد و کژ. (فرهنگ اسدی ). آدمی و حیوان دیگر که دست و پای او کج و ناراست باشد. (جهانگیری ) (برهان ) (آنندراج ) (انجمن آرا) (ناظم الاطباء) (از اوبهی ) (غیاث اللغات ) : ای غوک چنگلوک چو پژمرده برگ...