کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
چهارپخ پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
چهارپخ
/čāhārpax/
معنی
چهارپهلو.
فرهنگ فارسی عمید
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
چهارپخ
لغتنامه دهخدا
چهارپخ . [ چ َ / چ ِ پ َ ] (ص مرکب ، اِ مرکب ) هرچیز چهارگوشه . || اصطلاح نجاری . قطعه چوبی که از چهار جانب رویه ٔ مسطح دارد وبشکل مکعب تراش خورده باشد. || نوعی از خیمه که در هند «بی چوبه » خوانند. رجوع به چارپخ شود.
-
چهارپخ
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) čāhārpax چهارپهلو.