کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
چهارهنگام پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
چهارهنگام
/ča(ā)hārhengām/
معنی
۱. چهارفصل؛ چهارفصل سال: بهار، تابستان، پاییز، و زمستان.
۲. چهار وقت صبح، ظهر، عصر، و شب.
فرهنگ فارسی عمید
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
چهارهنگام
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) ‹چارهنگام› [قدیمی] ča(ā)hārhengām ۱. چهارفصل؛ چهارفصل سال: بهار، تابستان، پاییز، و زمستان.۲. چهار وقت صبح، ظهر، عصر، و شب.
-
جستوجو در متن
-
چارهنگام
لغتنامه دهخدا
چارهنگام . [ هَِ ] (اِ مرکب ) چهارهنگام . چهارفصل .چارموسم . بهار و تابستان و پائیز و زمستان . فصول اربعة. || چهار وقت صبح و ظهر و عصر و شب .