کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
چهارمیخه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
چهارمیخه
لغتنامه دهخدا
چهارمیخه . [ چ َ / چ ِ خ َ / خ ِ ] (ص نسبی ) استوار و محکم و پابرجا. رجوع به چارمیخه شود.
-
واژههای مشابه
-
چهارمیخه کردن
واژگان مترادف و متضاد
استوار کردن، محکمکاری کردن
-
چهارمیخه بودن
لغتنامه دهخدا
چهارمیخه بودن . [ چ َ / چ ِ خ َ / خ ِدَ ] (مص مرکب ) محکم و استوار بودن . پابرجا بودن .
-
چهارمیخه کردن
لغتنامه دهخدا
چهارمیخه کردن . [ چ َ / چ ِ خ َ / خ ِ ک َ دَ ](مص مرکب ) محکم کردن . استوار کردن . استوار ساختن .
-
جستوجو در متن
-
چارمیخه
واژگان مترادف و متضاد
استوار، محکم، معتبر، چهارمیخه
-
چارمیخه
لغتنامه دهخدا
چارمیخه . [ خ َ / خ ِ ] (ص مرکب ) چهارمیخه . استوار. محکم . پابرجا. تزلزل ناپذیر.
-
چارمیخه کردن
لغتنامه دهخدا
چارمیخه کردن . [ خ َ / خ ِ ک دَ ] (مص مرکب ) چهارمیخه کردن . سخت محکم و استوارکردن . استوار ساختن کاری یا امری . پابرجا نمودن .
-
چهارمیخ کردن
لغتنامه دهخدا
چهارمیخ کردن . [ چ َ / چ ِ ک َ دَ ] (مص مرکب ) استوار کردن و بستن با چهارمیخ . چهارمیخه کردن . || به چهارمیخ کشیدن . بند کردن : ببر طناب هوس پیش از آنکه ایامت چهار میخ کند زیر خیمه ٔ خضرا. خاقانی .|| لواطه کردن . (فرهنگ خطی ). رجوع به چارمیخ کردن شود...