کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
چهارشنبه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
چهارشنبه
/ča(ā)hāršambe/
معنی
از روزهای هفته؛ روز پنجم از روزهای هفته.
فرهنگ فارسی عمید
دیکشنری
midweek, Wednesday
-
جستوجوی دقیق
-
چهارشنبه
فرهنگ فارسی معین
( ~. شَ بِ) [ فا - عبر. ] (اِمر.) روز پنجم از ایام هفتة مسلمانان .
-
چهارشنبه
لغتنامه دهخدا
چهارشنبه . [ چ َ / چ ِ شَم ْ ب َ / ب ِ ] (اِ مرکب ) در علم احکام نجوم ، رب آن عطارد است . (یادداشت مؤلف ).
-
چهارشنبه
لغتنامه دهخدا
چهارشنبه . [ چ َ / چ ِ شَم ْ ب َ / ب ِ ] (اِ مرکب ) نام روز پنجم هفته و آن میان سه شنبه و پنجشنبه است : چهارشنبه که روز بلاست باده بخوربه ساتگینی خور تا به عافیت گذرد. منوچهری .رجوع به چارشنبه شود.- امثال : از خر می پرسند چهارشنبه کی است !. شب های ...
-
چهارشنبه
لغتنامه دهخدا
چهارشنبه . [ چ َ شَم ْ ب ِ ] (اِخ ) نام یکی از شهرهای ترکیه . رجوع به چارشنبه شود.
-
چهارشنبه
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [فارسی. مٲخوذ از عبری] ‹چارشنبه› ča(ā)hāršambe از روزهای هفته؛ روز پنجم از روزهای هفته.
-
واژههای مشابه
-
چهارشنبه سوری
فرهنگ فارسی معین
( ~. شَ بِ) (اِمر.) غروب آخرین سه شنبه سال که در آن شب معمولاً هفت بوته آتش درست می کنند و به ترتیب از روی آن می پرند و می گویند: سرخی تو از من زردی من از تو.
-
چهارشنبه بازار
لغتنامه دهخدا
چهارشنبه بازار. [ چ َ / چ ِ شَم ْ ب َ / ب ِ ] (اِ مرکب ) بازاری که روستائیان روزهای چهارشنبه بیرون از شهر در میدان وسیعی بپا دارند و در آن چهارپایان و سایر کالاهای خود را در معرض خرید وفروش درآورند. این بازار در هر نقطه به یکی از روزهای هفته اختصاص م...
-
چهارشنبه بازار
لغتنامه دهخدا
چهارشنبه بازار. [ چ َ / چ ِ شَم ْ ب َ ] (اِخ ) نام محلی کنار راه رشت به آستارا میان رضوان ده و ارده جان در 72800 متری رشت . (یادداشت مؤلف ). بازار کوچکی است جزء دهستان گیل دولاب بخش رضوان ده شهرستان طوالش ، در هزارگزی شمال رضوان ده بین آبادیهای ارده...
-
چهارشنبه رامیتن
لغتنامه دهخدا
چهارشنبه رامیتن . [ چ َ شَم ْ ب ِ ت َ ] (اِخ ) نام جدید یکی از شهرهای قدیم بخارا به اسم رامیثن یا ریامیثن یا اریامیثن یا رامیثنیه که تا قرن هشتم بنام رامیتن معروف بوده است اثری ازاین شهر امروز به اسم «چهارشنبه رامیتن » هنوز باقی است و المقدسی آن را ب...
-
چهارشنبه سوری
لغتنامه دهخدا
چهارشنبه سوری .[ چ َ / چ ِ شَم ْ ب َ / ب ِ ] (اِ مرکب ) جشنی که در غروب سه شنبه ٔ آخر سال شمسی برپا دارند و آتش افروزند و بر آن به جهیدن گذرند برای رسیدن به سعادت و سلامت درسال نو. کُلَه چهارشنبه . رجوع به چارشنبه سوری شود.
-
چهارشنبه سوری
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [فارسی. مٲخوذ از عبری. فارسی] ‹چارشنبهسوری› ča(ā)hāršambesuri جشن ایرانی که در شب پیش از آخرین چهارشنبۀ سال برگزار میشود و از جمله آیینهای آن افروختن آتش و پریدن از روی آن است.
-
جستوجو در متن
-
crescentia
دیکشنری انگلیسی به فارسی
چهارشنبه
-
thursdays
دیکشنری انگلیسی به فارسی
چهارشنبه ها