کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
چهارراه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
چهارراه
/ča(ā)hārrāh/
معنی
جایی در خیابان یا کوچه که خیابان یا کوچۀ دیگر آن را قطع کند و به چهار سمت راه پیدا کند.
فرهنگ فارسی عمید
مترادف و متضاد
ملتقای چهارخیابان، چارراه، تقاطع
دیکشنری
cross, crossing, crossroad, intersection
-
جستوجوی دقیق
-
چهارراه
واژگان مترادف و متضاد
ملتقای چهارخیابان، چارراه، تقاطع
-
چهارراه
لغتنامه دهخدا
چهارراه . [ چ َ ] (اِخ ) ده کوچکی است از بخش سمیرم شهرستان شهرضا. در 46هزارگزی جنوب باختر سمیرم واقع است . 51 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 10).
-
چهارراه
لغتنامه دهخدا
چهارراه . [ چ َ ] (اِخ ) دهی است از دهستان جاوید بخش فهلیان و ممسنی شهرستان کازرون . در 15هزارگزی خاور فهلیان و 4 هزارگزی خاور شوسه ٔ کازرون به بهبهان واقع است . 300 تن سکنه دارد. از چشمه آبیاری میشود، محصولش غلات ، حبوبات و برنج است . شغل اهالی زراع...
-
چهارراه
لغتنامه دهخدا
چهارراه . [ چ َ ] (اِخ ) دهی است از دهستان طیبی گرمسیری بخش کهکیلویه ٔ شهرستان بهبهان . در 12هزارگزی باخترلنده مرکز دهستان واقع است . 100 تن سکنه دارد. از چشمه آبیاری میشود. شغل اهالی زراعت و گله داری و صنایع آنان دستی است . (از فرهنگ جغرافیایی ایران...
-
چهارراه
لغتنامه دهخدا
چهارراه . [ چ َ ] (اِخ ) دهی است از دهستان لاین بخش کلات شهرستان دره گز، 165 تن سکنه دارد. از رودخانه آبیاری میشود. محصولش غلات و بنشن است . شغل اهالی زراعت و مالداری است . (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9).
-
چهارراه
لغتنامه دهخدا
چهارراه . [ چ َ / چ ِ ] (اِ مرکب ) جائی که دو راه یا دو کوچه همدیگر را قطع کنند. محل تقاطع دو کوچه یا دو راه یا دو خیابان . آنجا که از چهار جهت و سوی گذر و معبر ممتد گردد و هر معبری راهی مقابل خود و ممتد در جهت مخالف خود داشته باشد. رجوع به چارراه شو...
-
چهارراه
لغتنامه دهخدا
چهارراه . [ چ َ/ چ ِ ] (اِ مرکب ) داروئی است . و صاحب ذخیره ٔ خوارزمشاهی در ترکیب معجون شلیثا نام آن آرد و به تازی آن را تراب اربعه گویند. (یادداشت مؤلف ).
-
چهارراه
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) ‹چارراه› ča(ā)hārrāh جایی در خیابان یا کوچه که خیابان یا کوچۀ دیگر آن را قطع کند و به چهار سمت راه پیدا کند.
-
واژههای مشابه
-
گنبد چهارراه
لغتنامه دهخدا
گنبد چهارراه . [ گُم ْ ب َ دِ چ َ ] (اِخ ) گنبدی است در آمل . رجوع به ترجمه ٔ سفرنامه ٔ مازندران و استرآباد رابینو ص 63 شود.
-
چهارراه گیشین
لغتنامه دهخدا
چهارراه گیشین . [ چ َ ] (اِخ ) دهی است از دهستان پشت کوه باشت و بابوئی بخش گچساران شهرستان بهبهان ، 650تن سکنه دارد. از قنات و چشمه آبیاری میشود. محصولش غلات و روغن است . شغل اهالی زراعت ، حشم داری و صنایع دستی زنان میباشد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ...
-
جستوجو در متن
-
چهارراهی
لغتنامه دهخدا
چهارراهی . [ چ َ ] (اِ مرکب ) تداول دیگری از چهارراه . رجوع به چارراه و چهارراه شود.
-
چهارسو
فرهنگ فارسی معین
( ~.) [ په . ] (اِمر.) 1 - چهارجانب : شمال ، جنوب ، مشرق ، مغرب . 2 - چهارراه . 3 - چهارراه میان بازار، چارسوق ، چارسوک . 4 - (کن .) دنیا، جهان .
-
تقاطع
واژگان مترادف و متضاد
۱. برخورد، تلاقی ۲. چهارراه ۳. یکدیگر را قطع کردن، برخورد کردن ≠ تباعد