کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
چهارده معصومی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
چهارده معصومی
لغتنامه دهخدا
چهارده معصومی . [ چ َ / چ ِ دَه ْ م َ ] (ص نسبی ) منسوب به چهارده معصوم . یعنی دوازده امام و پیغمبر اکرم و حضرت فاطمه .- سادات چهارده معصومی ؛ ساداتی که گروهی از آنان در ایران و عده ای در کراچی بسر می برند. آقاخان محلاتی از آنهاست . (یادداشت مؤلف )...
-
واژههای مشابه
-
چهارده بالا
لغتنامه دهخدا
چهارده بالا. [ چ َ دِه ْ ] (اِخ ) دهی است از دهستان شهآباد بخش حومه ٔ شهرستان بیرجند و 118 تن سکنه دارد. شغل اهالی زراعت و کرباس بافی است . (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9).
-
چهارده رودبار
لغتنامه دهخدا
چهارده رودبار. [ چ َ دِه ْ ] (اِخ ) دهی است از دهستان نرم آب بخش دودانگه ٔ شهرستان ساری ، 120 تن سکنه دارد. از رودخانه ٔ تجن آبیاری میشود. محصولش غلات و برنج و شغل اهالی کشاورزی و گله داری است . (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 3).
-
چهارده قوت
لغتنامه دهخدا
چهارده قوت . [ چ َ / چ ِ دَه ْ ق ُوْ وَ ] (اِ مرکب ) چهارده نیرو که عبارت است از حواس ظاهری از قبیل : جاذبه ، ماسکه ، هاضمه ، دافعه ، غاذیه ، مولده ، مصوره ، نامیه ، غضبی ، شهوانی و غیره . (حکمت اشراق صص 288-287).
-
چهارده بند
لغتنامه دهخدا
چهارده بند. [ چ َ / چ ِ دَه ْ ب َ ] (ص مرکب ) (مرکب از چهارده + بند) که بند چهارده دارد. || (اِ مرکب ) اصطلاحاً بند، بیت شعری است با قافیه ٔ خاص و ممتاز از قوافی ابیات قبل خود که در «ترکیب بند» به دنبال هر ترکیب آید و در هر قسمت و ترکیب قافیه ٔ دیگر ...
-
چهارده پائین
لغتنامه دهخدا
چهارده پائین . [ چ َ دِه ْ ] (اِخ ) ده کوچکی است از دهستان شهآباد بخش حومه ٔ شهرستان بیرجند. از قنات آبیاری میشود. محصولش غلات ، و انواع میوه است . (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9).
-
چهارده جفته
لغتنامه دهخدا
چهارده جفته . [ چ َ دَه ْ ج ُ ت ِ ] (اِخ ) دهی است از دهستان هرسم بخش مرکزی شهرستان شاه آباد، 200 تن سکنه دارد. از سراب هرسم آبیاری میشود. محصولش غلات ، حبوبات ، چغندرقند، توتون و لبنیات است . شغل اهالی زراعت و گله داری است . (از فرهنگ جغرافیایی ایرا...
-
چهارده چاک
لغتنامه دهخدا
چهارده چاک . [ چ َ دَه ْ ] (اِخ ) تیره ای از ایل اینانلو از ایلات خمسه ٔ فارس . (جغرافیای سیاسی کیهان ص 86). رجوع به ایل اینانلو شود.
-
چهارده چریک
لغتنامه دهخدا
چهارده چریک . [ چ َ دَه ْ چ ِ ] (اِخ ) یکی از طوایف ایل قشقائی که مرکب از 120 خانوار است و در حوالی سمیرم مسکن دارند. (یادداشت مؤلف ). طایفه ای از طوایف ایل قشقائی . (جغرافیای سیاسی کیهان 83).
-
چهارده ساله
لغتنامه دهخدا
چهارده ساله . [ چ َ / چ ِ دَه ْ ل َ / ل ِ ] (ص نسبی ) کودکی که سال وی از سیزده گذشته اما به پانزده نرسیده باشد. رجوع به چارده ساله شود.
-
چهارده کلاته
لغتنامه دهخدا
چهارده کلاته . [ چ َ دَه ْ ک َ ت َ ] (اِخ ) دهی از دهات هزارجریب واقع در کوهستانهای جنوب شرقی مازندران . (ترجمه ٔ مازندران و استرآباد تألیف رابینو حاشیه ٔ ص 84).
-
چهارده معصوم
لغتنامه دهخدا
چهارده معصوم . [ چ َ دَه ْ م َ ] (اِخ ) مراد پیغمبر اسلام و دخترش فاطمه و علی (ع ) است با فرزندانش که امامان شیعه اند؛ یعنی : امام حسن ، امام حسین ، امام زین العابدین ، امام محمدباقر، امام جعفر صادق ، امام موسی الکاظم ، امام رضا، امام محمدتقی ، امام ...
-
چهارده هزار
لغتنامه دهخدا
چهارده هزار. [ چ َ / چ ِ دَه ْ هََ / هَِ ] (عدد مرکب ، ص مرکب ، اِ مرکب ) اربععشر الفاً.عددی که از هزار برابر کردن عدد چهارده پیدا شود.
-
چهارده یک
لغتنامه دهخدا
چهارده یک . [ چ َ / چ ِ دَه ْ ی َ / ی ِ ] (اِ مرکب ) یک چهاردهم ، یک قسمت از چهارده قسمت چیزی .