کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
چهاربیخ پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
چهاربیخ
/ča(ā)hārbix/
معنی
۱. (زیستشناسی) ریشۀ کاسنی یا خطمی، کبر، کرفس، و رازیانه؛ چهارریشه.
۲. (زیستشناسی) درختی که ریشههای ستبر و محکم داشته باشد.
۳. [قدیمی، مجاز] چهارعنصر.
فرهنگ فارسی عمید
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
چهاربیخ
لغتنامه دهخدا
چهاربیخ . [ چ َ / چ ِ ] (اِ مرکب ) چهارریشه . بیخ کاسنی ، بیخ رازیانه ، بیخ کبر و بیخ کرفس را گویند. || چهارعنصر : دو شاخ گیسوی او چون چهاربیخ حیات به هر کجا که اثر کرد اخرج المرعی . خاقانی .رجوع به چاربیخ شود.
-
چهاربیخ
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) ‹چاربیخ› ča(ā)hārbix ۱. (زیستشناسی) ریشۀ کاسنی یا خطمی، کبر، کرفس، و رازیانه؛ چهارریشه.۲. (زیستشناسی) درختی که ریشههای ستبر و محکم داشته باشد.۳. [قدیمی، مجاز] چهارعنصر.
-
جستوجو در متن
-
چاربیخ
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) (زیستشناسی) čārbix = چهاربیخ: ◻︎ درختیست ششپهلو و چاربیخ / تنیچند را بسته بر چارمیخ (نظامی۵: ۷۸۲).
-
اصول الاربعة
لغتنامه دهخدا
اصول الاربعة. [ اُ لُل ْ اَ ب َ ع َ ] (ع اِ مرکب ) چهاربیخ (ریشه ٔ کاسنی و رازیانه و کبر و کرفس ). بیخ کاسنی و رازیانه و کبر و کرفس . (اختیارات بدیعی ) (تحفه ) (فهرست مخزن الادویه ) (الفاظ الادویه ). رجوع به فهرست مخزن الادویه و تحفه ٔ حکیم مؤمن شود...
-
درخت
لغتنامه دهخدا
درخت . [ دَ / دِ رَ ] (اِ) ترجمه ٔ شجر. (آنندراج ). هر گیاه خشبی که دارای ریشه وتنه و ساقه و شاخه ها بود. شجر. نهال . (ناظم الاطباء).رستنی بزرگ و ستبر که دارای ریشه و ساقه و شاخه ها باشد. شجر که از دار ضعیف تر است . غالباً درخت به گیاهانی گویند که سا...