کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
چهاربندی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
چهاربندی
/ča(ā)hārbandi/
معنی
توبره پشتی که چهاربند دارد و بعضی از مسافران پیاده و دهقانان به پشت خود میبندند.
فرهنگ فارسی عمید
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
چهاربندی
لغتنامه دهخدا
چهاربندی . [ چ َ / چ ِ ب َ ] (ص نسبی ، اِ مرکب ) توبره ٔ پشتی که چهاربند دارد و مسافران پیاده و روستائیان آن را به پشت بندند. (فرهنگ فارسی معین ). || ریسمانی که سوار تازه کار را با آن بر اسب بندند تا سوارکاری بیاموزد. رجوع به چاربندی شود.
-
چهاربندی
فرهنگ فارسی عمید
(صفت نسبی، اسم) ‹چاربندی› [قدیمی] ča(ā)hārbandi توبره پشتی که چهاربند دارد و بعضی از مسافران پیاده و دهقانان به پشت خود میبندند.
-
جستوجو در متن
-
چاربندی
فرهنگ فارسی عمید
(اسم، صفت نسبی، منسوب به چاربند) [قدیمی] čārbandi = چهاربندی