کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
چنگی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
چنگی
/čangi/
معنی
چنگنواز؛ چنگزن؛ کسی که چنگ مینوازد.
فرهنگ فارسی عمید
مترادف و متضاد
۱. چنگنواز،
۲. ساززن، خنیاگر، مطرب
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
چنگی
واژگان مترادف و متضاد
۱. چنگنواز، ۲. ساززن، خنیاگر، مطرب
-
چنگی
فرهنگ فارسی معین
(چَ)(ص نسب .)1 - چنگ زدن .2 - مطرب ، خنیاگر.
-
چنگی
لغتنامه دهخدا
چنگی . (اِخ ) دهی است از دهستان بهنام پازکی بخش ورامین شهرستان تهران . در 24 هزارگزی خاور ورامین کنار راه شوسه ٔ پارچین به تهران واقع است . در دامنه واقع است و معتدل . دارای 250 تن سکنه میباشد. از رود جاجرود مشروب میشود. محصولش غلات است و صیفی کاری د...
-
چنگی
لغتنامه دهخدا
چنگی . [ چ َ ] (اِخ ) نگهبان یکی از قلاع کشمیر به عهدغزنویان و چنگی خداوند قلعه او را از بند بگشاده بود. (تاریخ بیهقی چ ادیب ص 144). و چنگی با وی بیاید.(تاریخ بیهقی چ ادیب ص 59). و بهرام نقیب را نامزد... و سوی چنگی فرستاد. (تاریخ بیهقی چ ادیب ص 59).
-
چنگی
لغتنامه دهخدا
چنگی . [ چ َ ] (ص نسبی ) چنگ نواز. چنگ زن . (غیاث اللغات ) (آنندراج ). نوازنده ٔ چنگ . (ناظم الاطباء). مطربی که ساز چنگ زند : کنون مغنی چنگی کشیده بینی صف چو خواجگان معطل بکنج مسجدها. سپاهانی (از شرفنامه ٔ منیری ).یک دست تو با زلف و دگر دست تو با جام...
-
چنگی
فرهنگ فارسی عمید
(اسم، صفت نسبی، منسوب به چنگ) [قدیمی] čangi چنگنواز؛ چنگزن؛ کسی که چنگ مینوازد.
-
واژههای مشابه
-
علی چنگی
لغتنامه دهخدا
علی چنگی . [ ع َ چ َ ] (اِخ ) دهی است از ناحیه ٔتنگستان ، از نواحی بلوک دشتستان ، از بلوکات فارس . این ده در یک فرسخ ونیمی شمال تنگستان واقع است . (از فارسنامه ٔ ناصری ، بلوکات فارس ، بلوک دشتستان ص 207).
-
عالی چنگی
لغتنامه دهخدا
عالی چنگی . [ چ َ ] (اِخ ) دهی است از دهستان باغک بخش اهرم شهرستان بوشهر. واقع در 23هزارگزی شمال باختر اهرم و کنار راه فرعی بوشهر به اهرم . واقع در جلگه ، گرمسیر، مرطوب و مالاریایی است و 742 تن سکنه دارد. آب آن از چاه تأمین میشود. محصولاتش غلات ، خر...
-
چنگی بن سهمی
لغتنامه دهخدا
چنگی بن سهمی . [ چ َ ی ِ ن ِ س َ ] (اِخ ) در زمان مأمون بن مأمون خوارزم شاه صاحب درب کشمیر بود و چون دانست با سلطان یمین الدوله نمیتواند درافتد بخدمت او پیوست و کمر بندگی بر میان بست . (ترجمه ٔ تاریخ یمینی ص 409).
-
جستوجو در متن
-
ابریشم نواز
فرهنگ فارسی عمید
(اسم، صفت فاعلی) ‹بریشمنواز› [قدیمی] 'abrišamnavāz ساززن؛ چنگی.
-
بریشمنواز
واژگان مترادف و متضاد
چنگنواز، چنگی، ساززن، نوازنده
-
ساززن
واژگان مترادف و متضاد
چنگی، خنیاگر، مطرب، نوازنده، تارزن
-
ابریشم زن
فرهنگ فارسی معین
( ~. زَ) (اِفا.) نوازندة ابریشم ، چنگی .