کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
چنگول پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
چنگول
واژگان مترادف و متضاد
چنگ، پنجه
-
چنگول
لهجه و گویش تهرانی
پنجه،پنجه زدن
-
واژههای مشابه
-
چَنگُول
لهجه و گویش بختیاری
čangul نِشگُنج، نِشگون.
-
چار و چنگول
لغتنامه دهخدا
چار و چنگول . [ رُ چ َ ] (اِ مرکب ، اتباع ) دست ها و پاها خشک شده در حالی که جمع و خم شده باشد. با دستها و پاهای بسوی تنه گرد آمده چون مبتلا بفالجی یا از سرمازدگی مرده ای و غیره . و رجوع به چارچنگولی شود.
-
چار و چنگول
فرهنگ گنجواژه
متشنج،چلاق.چار وچنگک.
-
واژههای همآوا
-
چَنگُول
لهجه و گویش بختیاری
čangul نِشگُنج، نِشگون.
-
جستوجو در متن
-
قورنجگ
واژهنامه آزاد
نیشگون،چنگول گرفتن
-
پنجه
واژگان مترادف و متضاد
۱. برثن، چنگال، چنگول، مخلب ۲. دست
-
مرز
لغتنامه دهخدا
مرز. [ م َ ] (ع اِ) عیب . زشتی . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). || کلمه ٔ فارسی معرب است به معنی : حباس که بدان آب را حبس کنند و نگه دارند.(از متن اللغة) (از اقرب الموارد). رجوع به مرز به معنی برآمدگی اطراف کرت زراعت شود. || (مص ) چنگول گرفتن نه سخت ...
-
چنگلوک
لغتنامه دهخدا
چنگلوک . [ چ َ گ َ ] (ص ) کسی باشد که دست و پایش سست شده باشد و کژ. (فرهنگ اسدی ). آدمی و حیوان دیگر که دست و پای او کج و ناراست باشد. (جهانگیری ) (برهان ) (آنندراج ) (انجمن آرا) (ناظم الاطباء) (از اوبهی ) (غیاث اللغات ) : ای غوک چنگلوک چو پژمرده برگ...