کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
چندک پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
quantile
چندک
واژههای مصوّب فرهنگستان
[آمار، ریاضی] مجموعهای از (n-1) مقدار که فراوانی کل یک جامعه یا یک نمونه را به n قسمت برابر تقسیم میکند
-
چندک
لغتنامه دهخدا
چندک . [ چ ُ دَ ] (اِ) چنباتمه . رجوع به چنباتمه شود. چندک زدن . چنباتمه نشستن .
-
واژههای مشابه
-
چِندک
لهجه و گویش تهرانی
مسکوک مسی، نیم پولی یک چهارم شاهی
-
چندک زدن
لغتنامه دهخدا
چندک زدن . [ چ ُ دَ زَ دَ ] (مص مرکب ) سرپا نشستن . چنباتمه نشستن . به چک نشستن . جلوس . قرفصاء. (یادداشت مؤلف ).
-
چندک زده
واژهنامه آزاد
دو زانو نشستن
-
چُندک، چُمبک، () زدن
لهجه و گویش تهرانی
زانو به بغل گرفتن،روی دوکف پا نشستن
-
واژههای همآوا
-
چِندک
لهجه و گویش تهرانی
مسکوک مسی، نیم پولی یک چهارم شاهی
-
جستوجو در متن
-
چمباتمه
واژگان مترادف و متضاد
چمبک، چندک، چک
-
cower
دیکشنری انگلیسی به فارسی
کج، از ترس دولا شدن، چندک زدن
-
cowering
دیکشنری انگلیسی به فارسی
سقوط، از ترس دولا شدن، چندک زدن
-
cowers
دیکشنری انگلیسی به فارسی
قورباغه ها، از ترس دولا شدن، چندک زدن
-
cowered
دیکشنری انگلیسی به فارسی
سقوط کرد، از ترس دولا شدن، چندک زدن