کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
چندراهه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
intake port, inlet port
دریچۀ هوا
واژههای مصوّب فرهنگستان
[قطعات و مجموعههای خودرو] دریچهای در سرسیلندر که هوا را از چندراهۀ هوا به ورودی سیلندرها هدایت میکند
-
fuel injector1, injector, injection nozzle, injection valve
پاشانه
واژههای مصوّب فرهنگستان
[قطعات و مجموعههای خودرو] دریچهای که با باز شدن آن مقدار مشخصی از سوخت ازطریق یک افشانک با فشار به داخل چندراهۀ هوا یا مستقیماً به داخل سیلندر پاشیده میشود
-
exhaust heat control valve, manifold control valve, MCV
دریچۀ گرمکن هوای ورودی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[قطعات و مجموعههای خودرو] دریچهای که بخشی از دود حاصل از احتراق را برای گرم کردن مخلوط سوخت و هوا به اطراف چندراهۀ هوا هدایت میکند و با دماپا یا خلأ ناشی از جریان یا رایانه تنظیمپذیر است
-
intake plenum,plenum chamber
اتاقک هوای پرفشار
واژههای مصوّب فرهنگستان
[قطعات و مجموعههای خودرو] اتاقکی حاوی هوا با فشار مثبت با کاربردهای گوناگون ازجمله تأمین هوای موردنیاز سیلندرها در موتورهای خاص که مابین چندراهۀ هوا و سرسیلندر نصب میشود و جریان هوای ورودی به سیلندرها را یکنواخت میکند
-
fuel injection system, fuel injection, FI
سامانۀ سوختپاشی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل ریلی، حملونقل هوایی، قطعات و مجموعههای خودرو ، علوم نظامی] [ خودرو ] سامانهای سوخترسان که در آن، بهجای استفاده از کاربراتور، سوخت مستقیماً به داخل سیلندر یا به داخل چندراهۀ ورودی سوخت با فشار پاشیده میشود [ریلی، نظامی، هوایی] سامانۀ ت...
-
شتلدر
لغتنامه دهخدا
شتلدر. [ ش َ ت َ دَ ] (اِخ ) اشتلدر. نام رودی است از رودهای شمال غربی هند.سلطان محمود در سفر خود به هند که از شمال هند قصد حمله داشته از این رود و چند رود مهم دیگر عبور کرده است : از رودهای سیحون و جیلم و... شتلدر گذر کرد [ محمود ] . (ترجمه ٔ تاریخ ی...