کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
چندتا پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
چندتا
دیکشنری فارسی به عربی
بعض , مختلف
-
جستوجو در متن
-
مشتی
واژگان مترادف و متضاد
تعدادی، اندکی، چندتا، عدهای
-
تیر بگیر (م)
لهجه و گویش بختیاری
tir begir بهترین انتخاب (یکى از میان چندتا).
-
مختلف
دیکشنری عربی به فارسی
متمايز , متفاوت , داراي رنگهاي گوناگون , رنگارنگ , گوناگون , متنوع , مختلف , چندتا , چندين , جورواجو
-
بعض
دیکشنری عربی به فارسی
برخي , بعضي , بعض , برخي از , اندکي , چندتا , قدري , کمي از , تعدادي , غالبا , تقريبا , کم وبيش , کسي , شخص يا چيز معيني , معدود , کم
-
some
دیکشنری انگلیسی به فارسی
مقداری، تعدادی، چندین، اندکی، قدری، چندتا، چندی، تقریبا، تاحدی، کم و بیش، برخی، برخی از، بعضی، بعض، کسی، شخص یا چیز معینی، کمی از
-
چند
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [پهلوی: čand] čand ۱. عدد و مقدار مجهول و نامعین معمولاً از سه تا نه.۲. کلمهای برای پرسش از مقدار یا اندازه؛ چه مقدار؛ چندتا: چندصفحه خواندی؟.۳. (قید) به چه قیمتی: خانهات را چند خریدی؟.۴. دارای بیش از دو چیز (در ترکیب با کلمۀ دیگر): چندکاره، ...