کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
چنب پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
چنب
/čanab/
معنی
۱. سنت.
۲. کار خوب؛ عمل نیک.
۳. (صفت) [مقابلِ فرض و واجب] مستحب.
فرهنگ فارسی عمید
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
چنب
لغتنامه دهخدا
چنب . [ چ َ ن َ ] (اِ) به معنی سنت است که مقابل فرض یعنی واجب باشد. (انجمن آرا) (آنندراج ). بمعنی سنت و کاربه و نافله که مقابل فرض و واجب است . (از نصاب الصبیان ابونصر فراهی ). سنت و مستحب . مقابل واجب و فرض . (ناظم الاطباء). و رجوع به سنت و مستحب شو...
-
چنب
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [قدیمی] čanab ۱. سنت.۲. کار خوب؛ عمل نیک.۳. (صفت) [مقابلِ فرض و واجب] مستحب.
-
جستوجو در متن
-
کار به
لغتنامه دهخدا
کار به . [ رِ ب ِه ْ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) کارخوب و بپارسی ترجمه ٔ نافله است که به عربی عبادت ناواجب را گویند. (آنندراج ) (انجمن آراء) : چنب سنت و نافله کار به روا ناروا دان حلال و حرام .ابونصر فراهی (از آنندراج ) (انجمن آرا).