کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
چمن بید پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
چمن بید
لغتنامه دهخدا
چمن بید.[ چ َ م َ ] (اِخ ) دهی از دهستان سملقان بخش مانه ٔ شهرستان بجنورد که در 50 هزارگزی جنوب باختری مانه بر سر راه شوسه ٔ عمومی بجنورد به نردین واقع است . کوهستانی و سردسیر است و 84 تن سکنه دارد. آبش از چشمه و قنات است . محصولش غلات ، بنشن ، میوجا...
-
واژههای مشابه
-
گل چمن
لغتنامه دهخدا
گل چمن . [ گ ُ چ َ م َ ] (اِخ ) دهی است از دهستان نهارجانات بخش حومه ٔ شهرستان بیرجند واقع در 38هزارگزی جنوب خاوری بیرجند. هوای آن معتدل و دارای 7 تن سکنه است . آب آن از قنات و محصول آن غلات است . شغل اهالی زراعت و راه آن مالرو است . (از فرهنگ جغرافی...
-
چمنآرا
فرهنگ نامها
(تلفظ: čaman ārā) آن که گلها و درختان باغ و گلستان را آرایش و پیرایش میکند ، باغبان .
-
چمنچهر
فرهنگ نامها
(تلفظ: čaman čehr) خوش سیما ، زیبا ؛ (به مجاز) زن گندمگون و سبزه را گویند .
-
چمنرخ
فرهنگ نامها
(تلفظ: čaman rox) (= چمن چهر) ، ← چمنچهر .
-
چمنناز
فرهنگ نامها
(تلفظ: čaman nāz) (به مجاز) زیبارویی که دارای ناز و عشوه و کرشمه است .
-
grass minimum
کمینۀ چمن
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم جَوّ] ← دمای کمینۀ چمن
-
گلچمن
فرهنگ نامها
(تلفظ: gol čaman) گلِ چمن ؛ (به مجاز) زیباروی و لطیف و خرم .
-
ساری چمن
لغتنامه دهخدا
ساری چمن . [ چ َ م َ ] (اِخ ) (سلسله ٔجبال ...) در باختر بخش سیه چشمه از شهرستان ماکو واقع شده است . (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 4 ص 288).
-
ساری چمن
لغتنامه دهخدا
ساری چمن . [ چ َ م َ ] (اِخ ) دهی است از دهستان اوزو مدل بخش ورزقان شهرستان اهر، واقعدر 16 هزارگزی شمال ورزقان ، و 15 هزارگزی شمال ورزقان ، و 15 هزارگزی راه ارابه رو تبریز به اهر. کوهستانی و هوای آن معتدل آب آن از چشمه . محصول آن غلات و حبوبات است ، ...
-
چمن پیرا
فرهنگ فارسی معین
( ~.) (ص فا.) باغبان .
-
چمن زار
فرهنگ فارسی معین
(چَ مَ) (اِمر.) 1 - زمینی که در آن چمن بسیار باشد. 2 - زمینی که چمن در آن کاشته شود.
-
مرغ چمن
فرهنگ فارسی معین
(مُ غِ چَ مَ) (اِمر.) بلبل .
-
راه چمن
لغتنامه دهخدا
راه چمن . [ چ َ م َ ] (اِخ )دهی است از دهستان خسروشیرین بخش جغتای شهرستان سبزوار واقع در 20هزارگزی شمال جغتای و یکهزارگزی شمال راه عمومی جغتای . آب آن از قنات تأمین میشود و محصول آن غلات و پنبه ، و پیشه ٔ مردم کشاورزی و دامپروری است . هوای این ده کو...