کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
چمباتمه نشستن پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
چمباتمه نشستن
لغتنامه دهخدا
چمباتمه نشستن . [ چ ُ م َ / م ِ ن ِ ش َ ت َ ] (مص مرکب ) سر پا نشستن . چمبک زدن . چندک زدن . به چک نشستن . پس زانو نشستن . چمباتمه زدن . و رجوع به چمباتمه شود.
-
واژههای مشابه
-
contracted burial, squatting burial
تدفین چمباتمهای
واژههای مصوّب فرهنگستان
[باستانشناسی] ← تدفین خمیده
-
جستوجو در متن
-
سردوپا نشستن
لهجه و گویش تهرانی
چمباتمه زدن
-
چنباتمه نشستن
لغتنامه دهخدا
چنباتمه نشستن . [ چُم ْ م َ / م ِ ن ِ ش َ ت َ ] (مص مرکب ) چنباتمه زدن . چمباتمه نشستن . به چک نشستن . چندک زدن .پس زانو نشستن . سرپا نشستن و زانو در بغل گرفتن . رجوع به چمباتمه نشستن و چنباتمه و چنباتمه زدن شود.
-
squatted
دیکشنری انگلیسی به فارسی
نشسته، چمباتمه زدن، چمباتمه نشستن، قوز کردن، چندک زدن، چنباتمه زدن
-
چنبک
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عامیانه] čombak نوعی نشستن که دو کف پا بر زمین و زانوها در بغل باشد؛ چمباتمه.〈 چنبک زدن: (مصدر لازم) [عامیانه] سرپا نشستن؛ چمباتمه زدن.
-
سر پا،()نشستن،()یی
لهجه و گویش تهرانی
ایستاده، چمباتمه زدن
-
چندلک
واژهنامه آزاد
نشستن بر روی کف پا. همان چمباتمه
-
squatting
دیکشنری انگلیسی به فارسی
چرت زدن، چمباتمه زدن، چمباتمه نشستن، قوز کردن، چندک زدن، چنباتمه زدن
-
squat
دیکشنری انگلیسی به فارسی
چرت زدن، محل چمباتمه زنی، چمباتمه زدن، چمباتمه نشستن، قوز کردن، چندک زدن، چنباتمه زدن، چاق و خپل
-
swatted
دیکشنری انگلیسی به فارسی
swatted، با مگس کش زدن، ضربت سخت خوردن یازدن، چمباتمه نشستن
-
چنباتمه زدن
لغتنامه دهخدا
چنباتمه زدن . [ چُم م َ / م ِ زَ دَ ] (مص مرکب ) چک زدن . چمباتمه زدن . چندک زدن . پس زانو نشستن .جلوس قرفصاء. سرپا نشستن و زانو در بغل گرفتن . و رجوع به چمباتمه زدن و چنباتمه و چنباتمه نشستن شود.
-
چنباتمه
لغتنامه دهخدا
چنباتمه . [ چُم ْ م َ / م ِ ] (ترکی ، اِ) نوعی نشستن . چُک . چندک . چمباتمه . نشستن پس زانو. قُرفُصاء. طرزی نشستن که زانو در بغل گرفته پس زانو نشینند. و رجوع به چک و چمباته و چندک و چنباتمه زدن و چنباتمه نشستن شود.