کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
چلیپاپرست پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
چلیپاپرست
لغتنامه دهخدا
چلیپاپرست . [ چ َ پ َ رَ ] (نف مرکب ) صلیب پرست . خاج پرست . پرستنده ٔ صلیب . کنایه از شخص مسیحی مذهب . عیسوی . نصرانی . ترسا. اهل تثلیث . یکتن از ارباب تثلیث . آن کس که مذهب مسیح دارد. مسیحی : چو بندوی دید آن بزد پشت دست به خوان بر به روی چلیپاپرست ...
-
جستوجو در متن
-
صلیب پرست
لغتنامه دهخدا
صلیب پرست . [ ص َ پ َ رَ ] (نف مرکب ) چلیپاپرست . خاج پرست . ترسا. نصرانی . مسیحی . عیسوی . رجوع به صلیب شود.
-
خاج پرست
لغتنامه دهخدا
خاج پرست . [ پ َ رَ ] (نف مرکب ) صلیب پرست . پرستنده ٔخاج . ترسا. صلیبی . عیسوی . مسیحی . عیسائی . چلیپاپرست . یکی از اهل تثلیث . رجوع به صلیب و صلیب پرست شود.
-
مسیحی
لغتنامه دهخدا
مسیحی . [ م َ ] (ص نسبی ) منسوب به مسیح . منسوب و متعلق به حضرت عیسی (ع ). (ناظم الاطباء). کسی که دارای دین حضرت عیسی باشد. (ناظم الاطباء). آن که بر دین عیسی مسیح باشد. کسی که اقرار به دین مسیح دارد. (از قاموس کتاب مقدس ). منسوب به مسیح نصرانی . (فره...
-
عیسوی
لغتنامه دهخدا
عیسوی . [ س َ وی ی / وی ] (از ع ، ص نسبی ) منسوب به عیسی . عیسائی . عیسی ّ. رجوع به عیسی شود : مرفق دهم به حضرت صاحب قصیده ای خوشتر ز اشک مریمی و باد عیسوی . خاقانی .باد چو باد عیسوی گرد سم براق اواز پی چشم درد جان شاف شفای ایزدی . خاقانی .این قصه ٔ ...
-
پشت دست
لغتنامه دهخدا
پشت دست . [ پ ُ ت ِ دَ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) ظهر کف : نسوزد کسی را تب دیگران مگر پشت دستی که ساید بر آن . امیرخسرو.- پشت دست بر زمین نهادن یا پشت دست بر زمین گذاشتن ؛ کنایه از کمال فروتنی نمودن و زاری و فروتنی کردن . (غیاث اللغات ).- پشت دست بر...
-
پرست
لغتنامه دهخدا
پرست . [ پ َ رَ ] (نف ) پرستنده و پرستار باشد و شخصی را نیز گویند که در وهم و پندار خود یعنی در فکر وخیال خود مانده باشد. (برهان ). برای کلمات مرکبه ٔ باپرست ذیل رجوع به ردیف و رده ٔ همین کلمات شود: بت پرست . آتش پرست . می پرست . خداپرست . پول پرست ....