کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
چلک پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
چُلُکْ
لهجه و گویش گنابادی
cholok در گویش گنابادی یعنی زانو ، زانوی پا
-
چلک چلک
لغتنامه دهخدا
چلک چلک . [ چ ِ ل ِ چ ِ ل ِ ] (اِ صوت ) آواز کفش های پاشنه خوابیده هنگام راه رفتن کسی که از این نوع کفش در پای دارد. نقل صوت کفش آنگاه که به سبکی و کاهلی روند. صدای کفش هایی از نوع نعلین به هنگام راه رفتن با آنها، چلیک چلیک ، چلپ چلپ . و رجوع به چلپ ...
-
چِلِک چلک
لهجه و گویش تهرانی
صدای شکستن تخمه
-
دسته چلک
لغتنامه دهخدا
دسته چلک . [ دَ ت َ / ت ِ چ َ ل ِ ] (اِ مرکب ) چالیک . دو پاره چوب که اطفال بدان بازی کنند یکی دراز بقدر سه وجب و دیگر کوتاه بمقدار یک قبضه و هر دو سر چوب کوچک تیز می باشد و بعربی چوب بزرگ را مقلاة و کوچک را قله خوانند. (از آنندراج ) (برهان ). الک دو...
-
چلک باز
لغتنامه دهخدا
چلک باز. [ چ َ ل ُ ] (نف مرکب ) طفلی که چلک بازی کند. بازی کننده ٔ الک دولک . کودکی که چلک بازی داند. و رجوع به چلک و چلک بازی شود.
-
چلک بازی
لغتنامه دهخدا
چلک بازی . [ چ َ ل ُ ] (حامص مرکب ) بازی کردن با چوبهای چلک . الک دولک بازی کردن . عمل چلک باز. چالیک بازی . عمل کودک چالیکی و رجوع به چالیک و چلک و الک دولک و چلک باز شود.
-
واژههای همآوا
-
چُلُکْ
لهجه و گویش گنابادی
cholok در گویش گنابادی یعنی زانو ، زانوی پا
-
جستوجو در متن
-
chalque
دیکشنری انگلیسی به فارسی
چلک
-
چلیک چلیک
لغتنامه دهخدا
چلیک چلیک . [ چ ِ چ ِ ] (اِ صوت مرکب ) صدای کفش های پاشنه خوابیده و نعلین به هنگام راه رفتن . چلک چلک . چلپ چلپ . صدای راه رفتن کسانی که نعلین و اقسام دیگر کفشهای پاشنه خوابیده به پادارند. صدای به زمین کشیدن پاشنه های کفش راحتی یا نعلین هنگام راه رفت...
-
بنصر
واژگان مترادف و متضاد
انگشت چهارم، چلک، کلیک
-
چکگ
لغتنامه دهخدا
چکگ . [ چ ُ ک ُ ] (اِ) طناب ابریشمین . (ناظم الاطباء). مرادف چکک و چلک . و رجوع به چکک و چلک شود.
-
کورشت
لغتنامه دهخدا
کورشت . [ رِ ] (اِ) به معنی دسته چلک باشد و آن دو چوب است ، یکی بلند به مقدار سه وجب و دیگر کوتاه به قدریک قبضه که کودکان و جوانان در سیرها و جاها بازی کنند و هر دو سر چوب کوچک تیز می باشد و عربان چوب بزرگ را مقلاء و کوچک را قله گویند. (برهان ). همان...
-
دیمین
لغتنامه دهخدا
دیمین . [ دَ / دِ / دی ] (اِ) چلک بازی را گویند و آن دو چوب است یکی بمقدار سه وجب و دیگری بقدر یک قبضه و هر دو سر چوب کوچک تیز است و اکثر طفلان بدان بازی کنند. و آن را دیمین چوب هم میگویند. (برهان ) (آنندراج ). غوک چوب . (جهانگیری ). دودله . (رشیدی )...