کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
چلو صافی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
چلو صافی
واژهنامه آزاد
سبد قلزی که با آن بیشتر برنج را آب می کشند
-
واژههای مشابه
-
آب چلو
فرهنگ فارسی معین
(چِ لُ) (اِمر.) آبی که برنج در آن جوشیده باشد، ابریس ، آشام ، آشاب .
-
آب چلو
لغتنامه دهخدا
آب چلو. [ چ ِ ل َ / لُو ] (اِ مرکب ) آبی که برنج در آن جوشیده باشد و آن را آبریس و آشام و آشاب نیز گویند.
-
پی چلو
لغتنامه دهخدا
پی چلو. [ چ ِ ] (اِخ ) دهی از دهستان بلده ٔ کجور بخش مرکزی شهرستان نوشهر. کوهستانی ، سردسیر،دارای 160 تن سکنه . آب آن از چشمه و رودخانه ٔ محلی ،محصول آنجا غلات و ارزن . شغل اهالی زراعت و گله داری و راه آن مالرو است . (فرهنگ جغرافیایی ایران ج 3).
-
چلو کره
لهجه و گویش تهرانی
برنج پخته با کره
-
چِلو وپلو
فرهنگ گنجواژه
خوراکی لذیذ.
-
چلو و خورش، چلو و خورشت
فرهنگ گنجواژه
خوراک دو بخشی پلو و خورشت.
-
چنک و چُلُو،چنگولی
لهجه و گویش تهرانی
معلول، فلج، بیحس
-
پلو و چلو
فرهنگ گنجواژه
خوردنی لذیذ، برنج پخته.
-
چِلو و کباب
فرهنگ گنجواژه
خوراکی متشکل از چلو و کباب.
-
واژههای همآوا
-
چلوصافی
لغتنامه دهخدا
چلوصافی . [ چ ِ / چ ُ ل َ / لُو ] (اِ مرکب ) ظرف مخصوص صاف کردن آب چلو. آبکش .پالاوَن . سماق پالا. سماق پالان . چلوصاف کن . صافی . سله . و رجوع به چلوصاف کن شود.
-
جستوجو در متن
-
چلوصاف کن
لغتنامه دهخدا
چلوصاف کن . [ چ ِ / چ ُ ل َ / لُو ک ُ ] (اِ مرکب ) چلو صافی . ظرفی از مس یا چوب که سوراخهای ریز داردو چلو جوشیده ٔ در آب را در آن ریخته آبش را بگیرند.سله . پالاوَن . صافی . آبکش . و رجوع به چلوصافی شود.