کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
چله بری کردن پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
چله بری کردن
لغتنامه دهخدا
چله بری کردن . [ چ ِل ْ ل َ / ل ِ ب ُ ک َ دَ ] (مص مرکب ) در قدیم عملی از قبیل عزائم بوده است که فعلاً چگونگی آن معلوم نیست ، و اینک اصطلاحی است میان بانوان که چون کسی از روی چیزی چون جامه یا ظرفی مکرر و پیاپی آید و رَوَد، گویند، چله بری مکن ، یا چرا...
-
واژههای مشابه
-
چِلّه
لهجه و گویش گنابادی
chelle در گویش گنابادی یعنی برج اول زمستان و شب اول زمستان براساس تقویم گبری - آسوری
-
چَلَه
لهجه و گویش بختیاری
čala بند، طناب بافته شده از موى بز.
-
چِلَّه
لهجه و گویش بختیاری
čella چهلم.
-
چِلّه
لهجه و گویش تهرانی
روز چهلم، گرهای که به کار بیافتد
-
چِله
لهجه و گویش تهرانی
تار
-
چِلّه بزرگ،چله بزرگه
لهجه و گویش تهرانی
اولین چله ،تابستان (1تیر تا 10 مرداد)زمستان(1دی تا 10بهمن)
-
چله کوچک،چله کوچکه
لهجه و گویش تهرانی
تابستان (10 مرداد تا 31شهریور)زمستان(10بهمن تا29اسفند)
-
چله نشستن،چله نشینی
لهجه و گویش تهرانی
ریاضت کشیدن(چهل روزداخل مندل یا خیط نشسته ذکر میگویند)
-
چله نشستن
فرهنگ فارسی معین
( ~. نِ شَ تَ) (مص ل .) مدت چهل روز به عبادت و ریاضت پرداختن .
-
باغ چله
لغتنامه دهخدا
باغ چله . [ چ ِ ل َ / ل ِ ] (اِخ ) دهی است از دهستان سرشیو شهرستان سقز که در 11 هزارگزی جنوب خاور سقز و 5 هزارگزی شوسه ٔ سقز به سنندج واقعاست . ناحیه ای است کوهستانی و سردسیر دارای 120 تن سکنه ، آب آن از چشمه تأمین میشود. محصول عمده ٔ آن غلات و لبنی...
-
باغ چله
لغتنامه دهخدا
باغ چله . [ چ ِ ل َ / ل ِ ] (اِخ ) دهی است از دهستان قراتوره بخش دیواندره شهرستان سنندج که در 106 هزارگزی خاور دیواندره کنار رودخانه ٔ قزل اوزن واقع است . ناحیه ای است کوهستانی و سردسیر با 200 تن سکنه و آب آن از رودخانه ٔ قزل اوزن و چشمه تأمین میشود...
-
چله نشستن
لغتنامه دهخدا
چله نشستن . [ چ ِل ْ ل َ / ل ِ ن ِ ش َ / ش ِ ت َ ](مص مرکب ) بقصد ریاضت و عبادت . معتکف چله خانه شدن . برای انجام ریاضات و عبادات چهل روزه ، گوشه ٔ انزوا گرفتن . ترک لذایذ دنیوی گفتن و در گوشه ٔ خلوتی بعبادت و ریاضت مشغول شدن . مراسم و آداب چله ٔ مخص...
-
چله خانه
لغتنامه دهخدا
چله خانه . [ چ ِل ْل َ ن َ ] (اِخ ) دهی از دهستان آغمیون بخش مرکزی شهرستان سراب که در 13 هزارگزی شمال خاوری سراب و 8 هزارگزی راه شوسه ٔ سراب به اردبیل واقع است . جلگه و معتدل و جدیدالاحداث است و 12 تن سکنه دارد. آبش از کهریز. محصولش غلات و حبوبات . ش...