کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
چلان پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
چلان
فعل
بن گذشته: چلانید
بن حال: چلان
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
چلان
لغتنامه دهخدا
چلان . [ چ َ ](اِ) مکتوب اطلاع از جانب زمین دار به حاکم که مال الاجاره ٔ وی حاضر است برای پرداختن . (ناظم الاطباء). عنوان قسمی نامه ٔ اداری در اصطلاح مأموران وصول مالیات ارضی و تحصیلداران سابق که فعلاً مصطلح و معمول نیست .
-
چلان
لغتنامه دهخدا
چلان . [ چ ِ ] (اِخ ) دهی جزء دهستان حومه ٔ بخش مرکزی شهرستان اهر که در 17 هزارگزی باختر اهر و 3 هزارگزی راه شوسه ٔ تبریز به اهر واقع است . کوهستانی و معتدل است و 89 تن سکنه دارد. آبش از رودخانه ٔ اهر و چشمه .محصولش غلات و سردرختی . شغل اهالی زراعت و...
-
واژههای مشابه
-
نی چلان
لغتنامه دهخدا
نی چلان . [ ن َ چ َ ](اِخ ) دهی است از دهستان برادوست بخش صومای شهرستان ارومیه . در 23هزارگزی جنوب شرقی هشتیان ، در دره ٔ سردسیری واقع و دارای 201 تن سکنه است . آبش از رود نازلو، محصولش غلات و توتون و شغل اهالی زراعت و گله داری و جاجیم بافی است . (از...
-
چلان کوه
لغتنامه دهخدا
چلان کوه . [ چ َ ] (اِخ ) نام کوهی است در ملک یمن . (برهان ) (جهانگیری ) (ناظم الاطباء) : بکوهی بر شد از تشویش انبوه که خوانندش در آن کشور چلان کوه . نزاری (از جهانگیری ) || کوهی است در چین . (رشیدی ) (انجمن آرا) (آنندراج ).
-
تازه کند چلان
لغتنامه دهخدا
تازه کند چلان . [ زَ ک َ چ ِ ] (اِخ ) دهی جزء دهستان حومه ٔ بخش مرکزی شهرستان اهر است که در 17هزارگزی باختر اهر و 1500گزی جاده ٔ ارابه رو تبریز- اهر واقع است . کوهستانی ،معتدل مایل بگرمی ، مالاریائی . 94 تن سکنه دارد، شیعه ، ترکی . آب آن از رودخانه ٔ...
-
جستوجو در متن
-
Lake Chelan
دیکشنری انگلیسی به فارسی
دریاچه چلان
-
کوه
لغتنامه دهخدا
کوه . (اِ) معروف است و عربان جبل خوانند. (برهان ). ترجمه ٔ جبل . (آنندراج ). هر برآمدگی کلان و مرتفعی در سطح زمین خواه از خاک باشد و یا سنگ و به تازی جبل گویند. (ناظم الاطباء). پهلوی «کف » (کوه ، قله ٔ کوه )، ایرانی باستان «کئوفه » (کوه )، اوستا «کئو...