کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
چقیدن پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
چقیدن
لغتنامه دهخدا
چقیدن . [ چ َ دَ ] (مص ) نیزه نصب نمودن و میخ فروکردن . || حمله کردن و بیگدیگر زدن . || خصومت کردن . (ناظم الاطباء). چخیدن . چغیدن . || همهمه شدن . (ناظم الاطباء). || درمانده شدن . (ناظم الاطباء). || چخیدن . چغیدن . دم زدن . و رجوع به چخیدن شود.
-
واژههای مشابه
-
چَقیدَن
لهجه و گویش بختیاری
čaqidan ترک خوردن، شکستن ظروف چینى وبلور به سبب گرم شدن یا سرد شدنناگهانى livân čaqid>:لیوان ترکید> .
-
واژههای همآوا
-
چغیدن
فرهنگ فارسی معین
(چَ دَ) (مص ل .) نک چخیدن .
-
چغیدن
لغتنامه دهخدا
چغیدن . [ چ َ دَ ] (مص ) به معنی سعی کردن و کوشش نمودن باشد. (برهان ) (آنندراج ). کوشیدن و سعی کردن . (ناظم الاطباء). || دم زدن . (برهان ) (آنندراج ). دم زدن و نفس کشیدن . (ناظم الاطباء). || چخیدن . ستیزه کردن و بر روی کسی جستن : خدایا راست گویم فتنه...
-
چغیدن
فرهنگ فارسی عمید
(مصدر لازم) [قدیمی] čaqidan =چخیدن
-
چَقیدَن
لهجه و گویش بختیاری
čaqidan ترک خوردن، شکستن ظروف چینى وبلور به سبب گرم شدن یا سرد شدنناگهانى livân čaqid>:لیوان ترکید> .