کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
چقلی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
چقلی
لغتنامه دهخدا
چقلی . [ چ ُ ق ُ ] (حامص ) چغلی . رجوع به چغلی شود.
-
چقلی
واژهنامه آزاد
به زبان لری مدفوع پرندگان را چقلی می گویند
-
واژههای مشابه
-
چُقُلى
لهجه و گویش بختیاری
čoqoli فضله پرندگان.
-
چقلی کردن
لغتنامه دهخدا
چقلی کردن . [ چ ُ ق ُ ک َ دَ ] (مص مرکب ) رجوع به چغلی کردن شود.
-
چُقُلى کَمُوتَر
لهجه و گویش بختیاری
čoqoli kamutar فضله کبوتر.
-
واژههای همآوا
-
چغلی
واژگان مترادف و متضاد
۱. شکایت، شکوه، شکوائیه ۲. بدگویی، تضریب، سخنچینی، سعایت، نمامی ۳. غیبت ۴. گزارش
-
چغلی
فرهنگ فارسی معین
( ~.) (حامص .) 1 - سخن چینی کردن . 2 - غیبت .
-
چغلی
لغتنامه دهخدا
چغلی . [ چ ُ غ ُ ] (حامص ) کارپنهان مردمان را بکسی گفتن . (ناظم الاطباء). عمل شخص چغل . (از رشیدی ). سعایت . تضریب . خبردادن خطا و جرم کسی به بزرگتری . خبرچینی . نمامی . عمل بعضی از شاگردان دبستانها و دبیرستانها که خطاهای یکدیگر را به آموزگار یا دبیر...
-
چغلی
فرهنگ فارسی عمید
(حاصل مصدر) [عامیانه] čoqoli ۱. سخنچینی؛ نمامی.۲. شکایت.〈 چغلی کردن: (مصدر لازم) [عامیانه] گزارش دادن خبط و خطای کسی به شخص بالاتر از او یا شکایت کردن از عمل او.
-
چغلی
واژهنامه آزاد
(چُ غُ لی) در گفتگوی عام به مدفوع پرندگان به ویژه کبوتر هم گویند.
-
جستوجو در متن
-
قلعه ٔ خان ببین
لغتنامه دهخدا
قلعه ٔ خان ببین . [ ق َ ع َ ی ِ ؟ ] (اِخ ) موضعی است در استرآباد. رابینو آرد: آب شیرآباد که چقلی هم نام دارد و از میان قلعه ٔ خان ببین و جلگه قره طغان و سپس از اراضی قجق میگذرد. (مازندران و استرآباد رابینو ص 114).