کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
چفت پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
گیر و بست
فرهنگ گنجواژه
چفت.
-
fastening
دیکشنری انگلیسی به فارسی
بستن، چفت و بست، بست، چفت، بند، یراق در، پشت بند
-
کام و زبونه
لهجه و گویش تهرانی
چوب سر کلاف که داخل کام چفت میشود،چفت و بست
-
چاک و بند
فرهنگ گنجواژه
چفت و بست.
-
زُلف و زنجیر
فرهنگ گنجواژه
چفت و بست.
-
در و طاقچه
فرهنگ گنجواژه
چفت و بست.
-
کلون
واژگان مترادف و متضاد
چفت، خرک، قفل
-
fastener
دیکشنری انگلیسی به فارسی
گیره، بست، چفت
-
latched
دیکشنری انگلیسی به فارسی
قفل شده، ضامندار، چفت دار
-
زُلفین
لهجه و گویش تهرانی
حلقه پشت در ،چفت در،رزه
-
قلاب گرفتن
لهجه و گویش تهرانی
دو دست را بهم چفت کردن
-
کلون،()کردن
لهجه و گویش تهرانی
چفت بزرگ چوبی در های قدیم
-
کُلون
لهجه و گویش تهرانی
چفت در،قفل چوبی
-
snicks
دیکشنری انگلیسی به فارسی
snicks، چفت، قسمت، چفت کردن، جزء چیزی را بریدن، ضربت سریع زدن، گره زدن، کشیدن، بحرکت اوردن سهم
-
latches
دیکشنری انگلیسی به فارسی
چنگال ها، چفت، ضامن، محکم نگاه داشتن، قفل کردن، بوسیله کلون محکم کردن، چفت کردن، ضامنی کردن