کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
چفت پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
چفت
/čaft/
معنی
۱. چوببندی زیر درخت؛ چوببستی که شاخههای تاک، کدو، و امثال آنها را روی آن میخوابانند؛ دارمو؛ جفت.
۲. ‹چفته› سقف خمیده و طاقمانند؛ سقف گنبدی؛ طاق.
فرهنگ فارسی عمید
مترادف و متضاد
۱. بست، زرفین، قلابپشت در، کلون، لنگر
۲. تنگ، چسبان
۳. استوار، محکم، سفت
۴. دم، بیخ، نزدیک
دیکشنری
catch, clasp, fastener, latch, snap
-
جستوجوی دقیق
-
چفت
واژگان مترادف و متضاد
۱. بست، زرفین، قلابپشت در، کلون، لنگر ۲. تنگ، چسبان ۳. استوار، محکم، سفت ۴. دم، بیخ، نزدیک
-
چفت
فرهنگ فارسی معین
(چَ) (اِ.) 1 - چوب بستی که تاک انگور و بیارة کدو و مانند آن را بر بالای آن بخوابانند. 2 - سقف ، طاق .
-
چفت
فرهنگ فارسی معین
( ~.) (اِ.) زنجیر در اتاق ، قلاب پشت در.
-
چفت
فرهنگ فارسی معین
(چُ) 1 - (ص .) تنگ و چسبان ؛ مق . فراخ گشاد. 2 - (اِ.) جامة تنگ و چسبان .
-
چفت
لغتنامه دهخدا
چفت . [ چ َ ] (اِ)چوب بندی باشد که تاک انگور و بیاره ٔ کدو و امثال آن را بر بالای آن اندازند. (برهان ) (ناظم الاطباء). || تاک و «مو» و درخت انگوری که شاخه های آن را از روی خاک تا سر دیوار باغ بالا برده به میخی که بر دیوار کوبیده اند می بندند یا سنگی ...
-
چفت
لغتنامه دهخدا
چفت . [ چ ِ ] (اِ) زنجیر در خانه را گویند. (برهان ). زنجیر در که بسته شود. (انجمن آرا) (آنندراج ). زنجیر در را گویند. (جهانگیری ). زنجیر در خانه . (ناظم الاطباء). مقابل رزه . حلقه ای که بر چارچوب در نصب کنند و زنجیر در را بر آن حلقه استوار سازند و چو...
-
چفت
لغتنامه دهخدا
چفت . [ چ ُ ] (ص ) تنگ و چسبان باشد که نقیض فراخ و گشاد است . (برهان ).تنگ و چسبان که چست نیز گویند. (انجمن آرا) (آنندراج ). جامه ٔ تنگ و چسبان را گویند و آن را چست نیز خوانند. (جهانگیری ). ضد گشاد و فراخ . (ناظم الاطباء). سفت و تنگ و چسبان . (ناظم ا...
-
چفت
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [قدیمی] čaft ۱. چوببندی زیر درخت؛ چوببستی که شاخههای تاک، کدو، و امثال آنها را روی آن میخوابانند؛ دارمو؛ جفت.۲. ‹چفته› سقف خمیده و طاقمانند؛ سقف گنبدی؛ طاق.
-
چفت
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) čeft ۱. حلقه و زنجیر در؛ زنجیر در خانه؛ قلاب پشت در؛ زرفین.۲. (قید) [مجاز] سفتومحکم.〈 چفت کردن: (مصدر متعدی)۱. بستن در خانه.۲. وصل کردن چیزی به چیز دیگر.
-
چفت
دیکشنری فارسی به عربی
رباط , سحابة , غطاء , مزلاج
-
چفت
لهجه و گویش تهرانی
ابزار گیره مانند ، پنس
-
چفت
واژهنامه آزاد
داربستی که زیر درخت تاک می بندند
-
واژههای مشابه
-
چَفت
لهجه و گویش بختیاری
čaft کَج morqi ke gušt exora nok-es čafta>:مرغى که گوشت مىخورد منقارش کجاست> .
-
چِفت
لهجه و گویش بختیاری
čeft چِفت در اتاق.